اشتغال از ضرورتهاي زندگي افراد بشر است. شيعيان نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. سفارش اهلبيت عليه السلام به کسب و کار و نهي از بيكاري و بطالت، از نکات مهم تأثيرگذار در زندگي شيعيان در عصر حضور ائمة اطهار عليه السلام بوده است. شيعيان بهگونهاي به شغل و کسب روزي حلال اهتمام داشتند که شهرت برخي از آنها به شغلشان است. هرچند بهسبب کمبود منابع، دستيابي به شغل تمام اصحاب ائمة معصوم عليه السلام، دشوار است، اما در اين نوشتار سعي شده تا با استقراي کافي و بررسي گسترده، به شغل اصحاب امامان و فضاي اقتصادي دورة ائمة عليه السلام و وضعيت اقتصادي شيعيان در آن دوره دست يابد. بر اساس اين استقرا، ياران و راويان ائمة اطهار عليه السلام شغلهاي متنوعي داشتند كه نشاندهندة حضور آنان در عرصة اقتصادي است. از سوي ديگر، آنان در كنار شغل و پيشة عادي، حامل علوم و معارف اهلبيت عليه السلام بودند و بعضي از آنان حافظ هزاران حديث بودند، و حتي برخي از آنان به مرحلة فقاهت و اجتهاد رسيده بودند.
یکی از دورههای مهم و حساس تاریخ شیعه، عصر سلجوقی است که بهسبب تغییر حاکمیت و جایگزین شدن دولت سنیمذهب به جای دولت شیعی آلبویه، وضعیت شیعیان دگرگون شد. تصور میشود با روی کار آمدن سلجوقیان ـ که پایبندی عمیقی به مذهب اهلسنت و خلافت عباسی داشتند ـ میبایست عرصه برای فعالیت شیعیان تنگ و آنان به حاشیه رانده شده باشند؛ اما برخلاف این تصور، در عصر سلجوقی بخصوص در نیمة دوم آن، مراکز شیعهنشین توسعه یافتند و نهادهای علمی و آموزشی و بهتبع آنها فعالیتهای علمی و پژوهشی، نهتنها دچار خلل و نقص نشدند، بلکه با عملکردی چشمگیر به کار خود ادامه دادند. در این مقاله به این مسئله پرداخته میشود که علل حفظ و تداوم تشیع و فعالیتهای آن در این دوره چه بوده است؟ به نظر میرسد که عوامل اصلی در تداوم تشیع، اهتمام به توسعة علمی و آموزشی، پایبندی به اصول، توام با رعایت اعتدال و تقیه، و حضور در مناصب اجرایی و سیاسی بوده است که در نتیجه با از میان رفتن دولت مقتدر شیعهمذهب آلبویه، خللی در جامعۀ شیعه و رهبری علمی آن پدید نیامده است.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.