آیین های مذهبی شیعه بالغ بر دو قرن تحت حمایت و پشتیبانی حکومت صفویه برگزار شده و گسترش یافت، اما برخلاف آنچه انتظار می رود، پیامدهای این برگزاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تحقیقات تاریخی بیش از هرچیز، بر چگونگی برگزاری این آیین ها تمرکز یافته اند. این نوشتار می کوشد با هدف جبران این کمبود و کمک به فهم بهتر فرآیند برگزاری آیین های مذهبی شیعه در دوره ی صفویه، پیامدهای برگزاری این آیین ها را در دوره ی تاریخی مذکور تبیین کند.پیامدهای بررسی شده در سه محور اصلی «پیامدهای سیاسی»،«پیامدهای فرهنگی و مذهبی» و «پیامدهای اجتماعی» دسته بندی می شوند و بیان خواهد شد که برگزاری آیین های مذهبی شیعه در قلمرو صفویه از سویی به استقلال سیاسی صفویان و مشروعیت بخشی به حکومت آنها انجامید و از سوی دیگر موجب گسترش کمی و کیفی آیین های مذهبی شد، درعین حال، «گسترش آیین های مذهبی»، «رسوخ آیین های مذهبی در فرهنگ عمومی»، «ورود آرایه ها در آیین های مذهبی» و «شدت گرفتن تنش های کلامی» را موجب شد.
عاشورا، بهعنوان «زمان مقدس» و کربلا، در مقام «مکان مقدس»، یکی از محوریترین باورهای شیعی است و نقشی ممتاز در تشیع دارد. رویکردهای جدیدی همچون پدیدارشناسی، امکان تصویر جدیدی از این باور رایج شیعی برای انسان معاصر فراهم میآورد. میرچا الیاده با رویکردی پدیدارشناسانه در باب مبحث ادیان، بر این نظر است که غالب باورها و آیینهای ادیان بر محور «آفرینش» و «نوزایی آفرینش» قرار دارد. اگرچه آیینهای عاشورایی، بازسازی حادثه غمبار کربلاست، مقایسه و تطبیق آنها با آیینها و جشنهای نوزایی سایر ملل، نشان میدهد که مفهوم و کارکرد و ساختاری مشابه دارند. بر همین اساس، میتوان واقعه عاشورا را «آیین نوزایی شیعه» دانست. علاوه بر این، باورها و آیینهای عاشورایی فراتر از یک منطقه است. پیش از این، پرسشهایی از این دست، سکوت یا پاسخهایی سنتی در پی میآورد؛ حال آنکه میزان اقناع پاسخهای سنتی به چنین پرسشهایی خود مورد پرسش است. دست کم بخشی از جامعه، از رویکردهای جدید و علمی، استقبال میکنند. در این مقاله کوشش شدهاست با رویکردی جدید و برون دینی، آیینها و باورهای عاشورایی بازخوانی شود. هدف پاسخ به این پرسش است: آیا از طریق بازخوانی و تعامل با سایر فرهنگهای مشابه در باب آیین نوزایی، امکان ارائه تصویری قابل مفاهمه از عاشورا برای غیرشیعیان وجود دارد؟
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر: اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه: در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند. با توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد. نوشتار پیش رو میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه: در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند.
سقوط دستگاه خلافت عباسی در سال 656 ه. ق برای بسیاری از مردم و نخبگان جهان اسلام و ایرانیان قابل تصور نبود. پایان این دوران طولانی خلافت ، ضربه سنگینی بود بر بسیاری از باور هایی که در جامعه رسوخ پیدا کرده بود. عکس العمل جامعه نیز از این مسائل متفاوت بود. در این میان، شکل گیری اندیشه هایی که ریشه در باورهای دینی و اعتقادی داشت و فرصت طلبی برخی چهره ها ، فضای جدیدی را ایجاد کرد که حاصل آن ، پیدایی فرقه های دینی شد که نقطه مشترک تمامی آن ها ،تاکید بر فرجام دین و بشریت داشت.این گرایش های جدیدتحت تاثیر اوضاع سیاسی ، اجتماعی و دینی حاکم بر جامعه هر روز تشدید می شد و در گوشه ای از ایران سربرمی آورد.حروفیه،نقشبندیه، نقطویه و مشعشعیان تنها نمونه هایی ازاین گروه ها بودند.تعدد اندیشه های مبتنی بر فرجام شناسی کیهانی ، تشدید تفکرهای انحرافی و تمرکز گریزی سیاسی نیز تنها بخشی از نتایج عملکرد این گروه ها بود. طرح مساله - این پژوهش با هدف بررسی موضوع شکل گیری فرقه های دینی ایران در آستانه تشکیل دوره صفوی بر پایه سوالات زیر بنیان گذاشته شده است: آموزه های دینی ناظر بر فرجام جهان چه تاثیری بر شکل گیری فرقه های دینی در آستانه تشکیل صفویه داشت؟ اوضاع سیاسی ، فرهنگی و دینی چه تاثیری در شکل گیری اندیشه های فرجام گرایانه در ایران در آستانه تشکیل صفویه داشت؟ آیا تشکیل دولت صفوی را می توان از نتایج گرایش های فرجام شناسی کیهانی شکل گرفته در آستانه تشکیل این دولت دانست؟