ورود اصحاب امامان شیعه به عرص هي تاریخ نگاري همراه با نبردنگاري در سیره علوي با رویکردي کلامی و به منظور اثبات تفکر جانشینی امام علی(ع) و یافتن ریش ههاي آن در سیر هي نبوي بود. این حرکت با پیشگامی عبیدالله بن ابی رافع در نیم ه ي دوم قرن اول آغاز شد و در جریان تاری خنگاري اسلامی تأثیر بسزایی داشت. از سویی جری سیر هنگاري را در دو شاخ هي شیعی و سنی سرعت بخشید و از سوي دیگر ابتکار وپیشگامی اصحاب امامان(ع) را در گشودن محورهاي جدید تاریخ نگاري به اثبات رساند.این حرکت در قرن دوم با تلاش جابر جعفی و شاگردش ابان بن تغلب به عنوان دو ریزجریان در تاریخ نگاري شیعی ارتقا یافت. تکیه بر آراي امامان(ع) و دستیابی به اهداف فقهی و کلامی ویژگی مشترك و اساسی این حرکت علمی بود. اما در درون این جریانگرایشی معتقد به برخورد چالشی با مخالفان و گرایشی معتقد به تعامل با آنان بود، کهدو نوع واکنش را از سوي اه لسنت موجب شد. در کنار این حرکت، برخی دیگراز اصحاب، به نمایندگی ابومخنف و شاگردانش هشام کلبی و ن صربن مزاحم،با رویکردي تاریخی به ترسیم نبردنگاري در سیر هي علوي پرداختند. پژوهش حاضراین حرکت و تطور را با بررسی شرح حال علمی تاری خنگارانِ صحابی و اخبار پابرجا ازآنان بررسی می کند.
فاطمیان (297-567 ق) خلفای شیعی بودند که پس از دورهای فعالیتهای تشکیلاتی مخفی توسط سازمان دعوت اسماعیلیان و با استفاده از ظرفیتهای موجود در میان قبایل بربر شمال افریقا، دولتی تشکیل دادند و با فتح مصر و بنای شهر قاهره، چشمانداز خود را در پیشروی و فتح شرق اسلامی آشکار کردند و به رقابت با خلافت عباسیان پرداختند. این اقلیت شیعی، توانستند بیش از دو و نیم قرن بر جغرافیای گستردهای از سرزمینهای اسلامی با ساکنان سنی و اهل ذمه حکمرانی کنند و در برخی دورهها مانند دوره اول خلافت در مصر، اقتدار و محبوبیت بالایی نیز داشتند. میدانیم موفقیتهای دولت فاطمیان در کنترل و اداره مملکت، حاصل رویکرد و سیاستهای اجتماعی بود. یکی از سیاستهای اجتماعی فاطمیان، تعامل آنها با قبایل و استفاده از ظرفیت قبیلهای مغرب و مصر بود. قبیله بربر کتامه در دوره دعوت و تأسیس دولت، مهمترین و بزرگترین یار و حامی فاطمیان بودند. سؤال اصلی مقاله این است که نقش این قبیله در تأسیس دولت و برآیند فعالیت این قبیله در دولت در مصر چه بود. دستاورد تحقیق این است که قبیله کتامه در دوره دعوت به ویژه از زمان حضور ابوعبدالله شیعی در مغرب، اصلیترین حامی و ستون فقرات دولت فاطمیان بودند. این نقش در تمام دوره مغرب و سالهای اولیه خلافت مصر استمرار داشت تا اینکه در دوره العزیز با ورود قبایل دیگر به ویژه مشارقه تضعیف شد و پس از ورود بدرالجمالی به قاهره از بین رفت و قبیله کتامه مانند مردم عادی شدند.
تفریح از نیازمندیهای اجتماعی بشر برای پویایی، شادمانه زیستن، همراستا با مبانی و اهداف اجتماعی و نیز قابل جهتدهی و تغییر است. اسلام ازیکسو از بیهودهگرایی و سرگرمیهای بیفایده یا زیانآور فاصله میگیرد و یاد الهی را در گفتار و رفتار معیار میداند و از سوی دیگر روایاتی بیانگر لهوشماری بازیها و سرگرمیها و رواشماری برخی از آنها در مواردی خاص است؛ بهگونهایکه امام صادق علیه السلام با اخراج لهو از قلمرو ایمان، بازی و سرگرمی را سبب سختدلی و نفاق شمرده است؛ چنان که گویی تفریح و سرگرمی ویژة غیرمومنان شده باشد. نوشتار حاضر با رویکردی تاریخی و با تکیه بر توصیف و تحلیل و نیز بهرهمندی از منابع تاریخی و روایی کوشیده است تا پاسخگوی این پرسش باشد که تفریح چه جایگاهی در سنت و سیرة اجتماعی امام صادق علیه السلام داشته و دریافته است که تفریح هدفمند در چارچوب ارزشهای دینی و اجتماعی، با تکیه بر هویت اجتماعی شیعه، نهتنها مورد تایید امام علیه السلام بوده، که حضرت برای آن راهکارهایی ارائه فرموده و از جریانهای مخالف تقیه نداشته است.