حکومت آل بویه زمان کوتاهی پس از پیدایی اش در فارس، جبال و عراق گسترش یافت. در شاخه عراق، پس از مرگ معزالدوله پسرش عزالدوله به حکومت رسید. با قدرت گیری عزالدوله سستی به حکومت آل بویه عراق راه یافت که بخشی از آن معلول ناکارآمدی کارگزاران وی بود. محمّد بن بقیه از شخصیت های سیاسی و دیوانی عصر آل بویه عراق به شمار می رفت که در زمان عزالدوله به مقام وزارت رسید. وی پیشینه دیوان سالاری نداشت و از عیّاری به مقام وزارت دست یافت. مهارت او در گردآوری مال و تقدیم تحَف بسیار به عزالدوله، عامل اصلی دست یابی اش به وزارت بود، اما مشکل نداشتن پیشینه دیوان سالاری در روند کار وزارت او تأثیر گذارد و به پاره ای از ناسامانی ها انجامید. بر پایه یافته های پژوهش، ناکامی ابن بقیه در منصب وزارت حکومت بویهی از سویی از ناشایستگی وی در کارهای دیوانی و از سوی دیگر از استواری حکومت عزالدوله در عراق سرچشمه می گرفت. این پژوهش برای پاسخ گویی به چیستیِ تأثیرات اوضاع سیاسی ـ اجتماعی دوران زندگی ابن بقیه در کوشش های وی در مسند وزارت سامان یافته است که با روش توصیفی، کارهای ابن بقیه و تأثیر او را در دگرگونی های سیاسی دوره حکومت بویهیان برمی رسد.
قدرت گیری سلجوقیان سنی مذهب، موقعیت سیاسی اجتماعی شیعیان را دچار گسست کرد؛ اما پایگاه اجتماعی و توان فکری فرهنگی آنان را از بین نبرد. به تدریج که ساختار حکومت سلجوقی به سبب تلفیق با سنن ایرانی اسلامی در مسیر درست قرار گرفت و مهم تر اینکه شیعه امامیه هویت و ماهیت متفاوت خود را نشان داد، زمینه برای نفوذ آنان در جامعه و حکومت هموار شد. سلوک سیاسی و اجتماعی شیعیان امامی و بهره گیری موثر شیعیان از اصول اعتقادی خویش، در این جهت سهم موثر داشت. شیعیان امامی با بهره گیری از جایگاه نقیبان، منقبت خوانان، وزیران دارای نفوذ و با استفاده از اصل راهبردی تقیه در جهت حفظ و تداوم هویت گروهی خود کوشیدند و در این بستر ناسازگار با رویکرد مذهبی خود، برای پیشرفت پایگاه سیاسی و اجتماعی شیعه تلاش کردند. نتیجه این رویکرد و بهره گیری از این راهکارها، تقویت نفوذ شیعیان در دوره های پایانی فرمانروایی سلجوقیان بود که زمینه را برای اثربخشی شیعیان در دوره خوارزمشاهیان و مغولان و ایلخانان در ایران فراهم کرد. در همین راستا، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی جایگاه سیاسی اجتماعی شیعیان امامی را در عهد فرمانروایی سلجوقیان واکاوی و عوامل موثر در این مهم را به عنوان دوره ای تاثیرگذار در سیر تحول جایگاه امامیه در تاریخ ایران بررسی می کند.
قبیله بنیعقیل، در دوران ضعف و انحطاط حمدانیان، موفق گردیدند حکومت خود را با غلبه بر شهرهای موصل و نصیبین و با پرداخت خراج و اظهار تابعیت نسبت به امرای بویهی بنیان گذارند. با توجه به این که حکومت بنیعقیل در منطقهای سوقالجیشی و راهبردی مستقر بود، حکومت آنان برای حکومتهای همجوار اهمیت بسیاری داشت. حکومت بنیعقیل شیعی، از سویی با اعلام استقلال از آلبویه و از سوی دیگر با اظهار تابعیت نسبت به فاطمیان، قدرت خود را تثبیت کردند. پیمانهای سست و نیمبند این حکومت با فاطمیان و سلجوقیان، دوره گذاری در طول حکومت بنیعقیل بود؛ اما با استقرار و تثبیت سلجوقیان در عراق، حکومت بنیعقیل تحت تابعیت سلجوقیان قرار گرفت. با اظهار تابعیت بنیعقیل از سلجوقیان، این حکومت قدرت خود را در شمال شام گسترش داد؛ از این رو، با بسط و نفوذ بنیعقیل در منطقه یادشده به کشمکش با سلاجقه روم و سلاجقه شام منجر گردید که طی این منازعات، قدرت بنیعقیل رو به افول نهاد. گفتنی است، سیاست بنیعقیل در قبال هر کدام از حکومتها، بر اصل حفظ موجودیت سیاسی استوار بوده است.