هلال شيعي مفهومي است که در سال هاي اخير اعراب حوزه خليج فارس، به ويژه عربستان سعودي و غربي ها مرتب آن را تکرار مي کنند و به تازگي برخي شيعيان و ايرانيان نيز، اين مفهوم را به کار مي برند. ظهور يک مفهوم نو در منطقه خاورميانه و مفهوم سازي درباره تشيع که در سرنوشت شيعيان و ايران که بزرگ ترين کشور شيعي تاثيرگذار محسوب مي شود، هر پژوهشگري را به تفکر وامي دارد؛ از اين رو، تامل درباره چيستيِ هلال شيعي و عوامل پيدايي آن و تاثيرش بر جايگاه جمهوري اسلامي ايران و شيعيان منطقه جزء ضرورت هاي تحقيق در موضوع هلال شيعي است. بنابراين، نگارندگان در مقاله حاضر به دنبال پاسخ گويي به اين سوال اساسي اند که: انرژي با تاکيد بر نفت، چه نقش ژئوپليتيکي در پيدايي هلال شيعي دارد؟ (سوال) نياز امريکا براي مشروعيت بخشي به حضورش در منطقه و کنترل منابع نفتي سبب مفهوم سازي و پيدايي هلال شيعي شده است. (فرضيه) اين مقاله در دستيابي به جايگاه انرژي در مفهوم سازي هلال شيعه است. (هدف) پاسخ به سوال و نيل به هدف مقاله، با جمع آوري داده ها از طريق کتابخانه اي، اسنادي و به شيوه تحليلي- تبييني ميسر است (روش) که حاصل آن، دسترسي به نتايجي چون: کشف موقعيتي جديد براي شيعه، استعماري بودن مفهوم هلال شيعي و هويداسازي نقش نفت در خلق يک مفهوم ژئوپلتيکي است. (يافته)
یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
حکومت صفویه (907ـ 1135ق)، ویژگیهایی دارد که آن را نسبت به ادوار پیشین تاریخ ایران متمایز میسازد. از جمله وجوه تمایزش، بُعد مذهبی است. اجرای آیین عزاداری عاشورا در دولت صفویان، از دغدغههای دیرینه و از عناصر اساسی هویتبخش و تمدنساز در فرهنگ شیعه است؛ چندانکه صفویان، ساخت اجتماعی ایران را با تأکید بر هویت مذهبی و ملی جدیدی تعریف کردند. این پژوهش، درصدد است با روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی، نقش آیین عزاداری عاشورا در فرایند تمدنی دولت شیعی صفویه را در چشمانداز حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهعنوان زیربنایی برای دورههای بعد (قاجار و ...) بررسی و تحلیل نماید. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیشرو این است که آیین عزاداری عاشورا در عصر صفویه از چه ویژگیهایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدنزا معرفی کند؟ نتیجه بررسیها، نشان میدهد دولت صفویه با بهرهمندی از عناصری چون: رسمی کردن مذهب تشیع، استقلال و آزادی سیاسی حکومت، نفوذ اجتماعی روحانیان و گسترش آیین و شعایر شیعی و رسوخ آیینهای مذهبی در فرهنگ عمومی، به تدریج از کارکرد آیین عزاداری عاشورا در تمدنسازی، ایجاد انسجام و یکپارچگی در ایران آن زمان استفاده کرد.