درباره نویسنده

ابوجعفر محمد بن جعفر بن موسی بن مسرور بن قولویه قمی، از مهترین راویان حدیث شیعه در سده‌های سوم و چهارم هجری خورشیدی است. او که پدر ابن قولویه راوی بزرگ شیعه است، هم‌اکنون در شهر قم دفن است. نام، کنیه و لقب دیگر کنیه‌اش ابوقاسم است. در یکی ازروایت‌های کشیره، لقب جمال برایش آورده شده‌است. در شعری هم که شیخ مفید در ستایشش سروده‌است، از او با عنوان فرزند «جمیل» نام برده‌است. شیخ توسی هم لقب «جمال» را در پایان نامش آورده‌است. جمال و جمیل در لغت به معنای زیبارویی و خوش خلقی است. نجاشی در رجال خود، در زندگی‌نامه پسرش جعفر، از او با لقب مَسْلَمه یاد کرده است. همچنین در بیان زندگی‌نامه پسر دیگرش علی، لقب او را مسلمه گفته‌است. مَسْلَمَه بر وزن مَفْعَلَه از سَلْم، به معنای فرمان‌بردار و مسلمان بودن می‌باشد. علامه در ایضاح خود قولویه را به پیش قاف و لام و زبر واو دانسته‌است. بنابر پژوهش،احتمالاً لامش با زبر بوده و ماده اشقاقی آن «قُوْلَه» به معنای خوش‌گو یا پرگو است. ارزش دانشی مورد اعتماد بودن نجاشی در رجالش، او را از یاران نیک سعد بن عبدالله اشعری قمی برشمرده‌است. تعبیر «خِیار» درعبارت نجاشی می‌تواند «پرنیکو بودن» باشد که در این‌جا همان فراوانی روایت است، چنان که می‌تواند «گُزیدگی» او را نزد سعد بازگوید. شیخ مفید در شعری که در معرفی استادش سروده او را فرزند صالح مورد اعتماد دانسته‌است. شیخ توسی تنها روایت او را از سعد اشعری یاد کرده‌است. در خلاصه هم تنها به ذکر عبارت نجاشی بسنده شده‌است. در تحریر تاووسی در ترجمه جعفر پسرش، پس از نقل عبارت نجاشی از خلاصه، این عبارت را به گونه‌ای دانسته که دلیل بر ثقه بودن (مورد اعتماد بودن) اوست. در ترجمه حسن بن علی بن فضال هم از ثقگی‌اش سخن گفته شده‌است. صاحب معالم و مدارک جم به درستی حدیث او تصریح کرده‌است. در الوجیره درباره‌اش آمده که: «بنابر اظهر ثقه است» کوه‌پایه‌ای (قُهپایی در مجمع الرجال خود، عبارت نجاشی را گویای ثقگی‌اش دانسته‌است. در نقد الرجال هم این گویایی با دلیل بیان شده:«اصحاب سعد چنان که فهمیده می‌شود بیشترشان ازمعتمدان اند؛ مانند علی بن حسین بابویه و محمد بن حسن ولید وحمزه ابوالقاسم و محمد بن یحیای عطار و غیر ایشان. از این‌رو این سخن که محمد بن قولویه از خِیاراصحاب سعد است، بر توثیق او دلالت می‌کند». فاضل عبدالنبی جزایری هم او را از دسته ثقه‌ها یاد کرده و گفته‌است: «بعید نیست که توثیق این مرد از عبارت نجاشی با قرایندیگری که در بین است استفاده شود.» او سپس عبارت تحریر را به نقل از ترجمه حسنِ علیِ فضال آورده، سخنی آشکار در ثقگی محمد بن قولویه و علیِ ریان دانسته‌اش. در معجم رجال الحدیث دلیل دیگری بر ثقگی او آورده‌شده است: «پسرش جعفر از او روایات بسیاری در کامل الزیارات نقل کرده‌است و این در حالی بوده که او خود راملزم دانسته که در این کتاب به جز از معتمدان، به نقل روایت نپردازد».  

منابع مشابه بیشتر ...

5a5777dd68f28.JPG

حکمت هنر شیعی در مقولات امامتی؛ پویایی نشانه ها و نمادهای عزاداری و زیارت

میثم توکلی بینا

هنر آیینی دریچه ای متفاوت برای مطالعه یک آیین می تواند باشد. امامیه یا تشیع می تواند از منظر توانمندی و دارایی های هنری و فرهنگی خود موردمطالعه قرار گیرد. فرهنگ شیعه به نمادها و نشانه های متعدد خود در زمینه های مختلف فرهنگی گره خورده است. زیارتگاه ها و نیز حسینیه ها و مراسم های عزاداری و سرور، خاستگاه بسیاری از رسوم و آیین ها هستند که همراه خود رشد هنر و نشانگان شیعی را ارمغان آورده اند. تشیع بر محور مفهوم امامت از دیگر مذاهب تمایز و هویت یافته و عزاداری و زیارت دونقطه عزیمت اساسی در این فرهنگ هستند. ضمن آنکه در خود این مکتب، می توان به دنبال حکمت و سازوکار حاکم بر پویایی و تنوع هنری و نشانگانی بود و بخش معظمی از حکمت هنر شیعی را می توان از خود آیین تشیع استنباط کرد. در کنار این مولفه های پژوهشی، استاندارد دیگری هم وجود دارد که می تواند در تحلیل این پویایی به کار آید. در این مقاله سعی بر این است که حکمت هنر و نشانگان شیعی تحلیل شود و از هر دو ابزار پژوهشی و نیز کلامی _ الهیاتی بهره گرفته شود.