سوگواري ديني يا همان عزاداري و برگزاري آيين هاي سوگ براي بزرگان دين و به ويژه سوگواري هاي درپيوند با محرم از مهم ترين عناصر شكل دهنده هويت شيعي است. اين موضوع چنان مهم است كه شمار فراواني از مطالعات شيعه پژوهان غربي تنها به سبب مواجهه آنان با اين آيين ها بوده است. شكوه روزافزن آيين هاي عاشورايي نشان مي دهد كه اين سنت داغ ديدگي بايد از كاركردهاي عميق اجتماعي برخوردار باشد؛ چه اينكه اگر غير از اين بود، اين مراسم ها نبايد تا اين اندازه از عمق و پويايي برخوردار مي شد. اين مقاله در تحليلي كاركردي، افزايش روحيه انقلابي گري و اعتراض، بردباري در برابر مشكلات، تخليه رنج، افزايش انسجام اجتماعي، برقراري پيوندهاي ميان نسلي، افزايش كنترل اجتماعي، رويت پذيري و بازنمايي هنرهاي شيعي را از جمله مهم ترين كاركردهاي آيين هاي عزاداري در ايران پس از انقلاب نشان مي دهد. البته از كژكاركردها يا كاركردهاي منفي كه حاصل مواجهه فرهنگي معاصر با اين رخداد تاريخي است، نيز مي توان به ايجاد گروه هاي ديني و تهديد پيوندهاي كلان اجتماعي، تقويت معارضه ميان شيعيان و غيرشعيان، دين داري و اخلاق فصلي اشاره كرد.
ویلفرد مادلونگ یکی از برجستهترین خاورشناسان شیعهپژوه معاصر است که آثارش در همسنجی با سایر شیعهپژوهان غربی از امتیازهای علمی و روشی بسیاری برخوردار است. اولین مقالۀ مدخل «حسینبن علی علیه السلام» در دایرةالمعارف ایرانیکا در مورد حیات و اهمیت امام حسین علیه السلام در شیعه، توسط وی نگاشته شده است. در این پژوهه با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و نقد مقالۀ مادلونگ پرداخته شده است. برایند بررسی و نقد گزارش وی، خصوصا در مورد شیوۀ استفاده از منابع در روایت رخدادهای پیرامون صلح و تدفین امام مجتبی علیه السلام و برخی از مواضع حضرت اباعبدالله علیه السلام است. مادلونگ در مقالۀ خود، صرفا به نقل مبتنی بر منابع بسنده نکرده و در بسیاری از موارد، برداشتها و تحلیلهای شخصی خود را نیز ارائه کرده است.
درباره زمان پیدایش و شکلگیری مراسم روز عاشورا در میان جوامع شیعی، با استناد به گزارشهای مورخان معتبر عراقی همچون ابن جوزی (المنتظم، ج۱۴، ص۱۵۰) و ابن اثیر (الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۴۹) مبنی بر عزاداریهای شیعیان بغداد در روز عاشورا که در زمان معزّالدوله دیلمی (حکومت: ۳۳۴-۳۵۸ق) از سال ۳۵۲ق آغاز شد و در سالهای بعد نیز ادامه یافت، دیدگاهی که میان بسیاری از اسلامشناسان و پژوهشگران تاریخ تشیع، از جمله علیاصغر فقیهی (تاریخ آلبویه، ص۳۰)، هاینس هالم (شیعه، ص۶۱)، حمزة الحسن (طقوس التشیّع، ص۴۴۰) و دیگران رواج یافته، آن است که این عزاداریها، نخستین مراسمهای رسمی و عمومی روز عاشورا در میان جوامع شیعی بوده و در واقع آلبویه نخستین حکومتی بودهاند که برپایی چنین مراسمی را حمایت کرده و به ترویج آن پرداختهاند. چنانکه گزارشهای همان مورخان، حاکی از برپایی مراسم جشن و سرور روز غدیر پیش از مراسم سوگواری روز عاشورا، یعنی به فاصله زمانی کمتر از یک ماه از آن بوده است.
آخرالزمان فصل مشترک میان همۀ ادیان به شمار میرود و در تعالیم تمامی ادیان بزرگ از دورهای به نام آخرالزمان یاد شده است. از جمله ویژگیهای مهم این دوره، ظهور منجی آخرالزمان است. آموزۀ ظهور موعود آخرالزمان بهخصوص در دو دین اسلام و مسیحیت جایگاهی ویژهای دارد. نظر به اهمیت این موضوع برای پیروان این ادیان و شوق و انتظار همیشگی آنان برای درک واقعۀ ظهور، همواره در طول تاریخ، افرادی از این رغبت عمومی سوء استفاده کرده و به نام منجی موعود به فرقهسازی دست زدهاند. از اینرو در طول دو سدۀ گذشته در هر دو دین اسلام و مسیحت، بسته به عوامل مختلف و البته با پیشفرض اعتقاد به ظهور منجی موعود، فرقههای گوناگونی شکل گرفتهاند. نکتۀ درخور توجه در این مسئله، این است که عوامل و فاکتورهای مشترکی در دو دین مورد سوء استفادۀ رهبران فرقهها قرار گرفته است که بعضا این فرقهها را تحت عامل مشترکی قرار میدهد.در این نوشتار به بررسی عواملی میپردازیم که بر پایۀ ظهور منجی موعود، سبب پیدایش فرقههای متعدد در دو دین اسلام و مسیحیت شدهاند؛ عواملی همچون طرح ادعای منجی موعود بودن، ادعای نیابت از جانب شخص منجی، تاریخپنداری برای ظهور و نقش شرایط اجتماعی در ظهور موعود. بدین منظور به سراغ فرقههای شیخیه، بابیه، بهاییت، قادیانیه و جنبش مهدی سودانی در اسلام و سه فرقۀ ادونتیسم، مورمونیسم و شاهدان یهوه در مسیحیت رفتهایم.
طی سالهای اخیر، منازعات مذهبی شیعه و سنّی در مناطق گوناگون جهان، از جمله برخی از کشورهای اسلامی آسیای جنوب شرقی یعنی اندونزی و مالزی تشدید شده است. برخی از جریانهای افراطی مذهبی با این ادعا که تشیع پدیدهای نوظهور و بیرونی در این منطقه به شمار میآید و این مذهب در فرایند اسلامیسازی و فرهنگ و تمدن اسلامی در آسیای جنوب شرقی نقشی نداشته است، تلاش گستردهای در جهت حذف و به حاشیه راندن اقلیّت شیعه در این منطقه سامان دادهاند. از دیگر سو، با وجود دستکاریهای بسیاری که در محو یا تغییر منابع تاریخی مربوط به سهم و نقش تشیّع در این منطقه صورت گرفته، مذهب تشیع در کنار تأثیر حایز اهمیتی که انقلاب اسلامی در احیا و گسترش آن در دورة معاصر بر عهده داشته، به استناد شواهد و مدارک تاریخی غیرقابل انکاری که امروزه نیز قابل دسترسی است، دارای نقش مهمی در ورود و گسترش اسلام و همچنین فرهنگ و تمدن اسلامی در این منطقه بوده است. این مقاله کوشیده است تا با مطالعة نظریههای گوناگون در خصوص منشأ ورود و گسترش اسلام در آسیای جنوب شرقی، نقش عامل شیعی را در چهار فرضیة منشأ عربی، هندی، ایرانی و چینی، بررسی و برخی تأثیرهای فرهنگی و مذهبی شیعه در این منطقه را تبیین کند.