سنت های اسلامی به مثابه ی سفارشی الاهی نخستین بار بوسیله رسول خدا در جامعه ی مسلمانان مطرح شد، این در حالی بود که هنوز ساختار اجتماعی سرزمینهای اسلامی، شاکله ای بیشتر عربی بود تا اسلامی. همین دیدگاه سبب شد تا خلفای سه گانه و در ادامه ی آنها، امویان، با شخصی شماری سنن نبوی بکوشند تا سنتهای جدیدی را به نام خود ثبت نمایند. فضای فکری شام و فرمانروایی طولانی مدت امویان در این سامان از یک سو و شیوه عربی ـ رومی آن هم بر همان مبناهای پذیرفته شده در مکه از سوی دیگر به یاری جایگاه قریشی بودنشان زمینه و مقدمات لازم برای سنت سازی امویان را فراهم کرد. چشم انداز قریشی ـ عربی و انتساب جعلی به پیامبر و بعدها بهره گیری از صحابه ی حدیث ساز، شیوه ی نویی را در سنت سازی بر مبنای حذف دوامدار فضایل اهل بیت و شخصیت بخشی به امویان در تاریخ اسلام ثبت کرد. این نوشتار یکی از نمونه های جعل سنن، یعنی روزه داری در عاشورا را در یک بررسی روندی-فرایندی، بر مبنای «نظریه ی پخش» در منابع تاریخی به جستجو نشسته تا ساختگی بودن جریان روزه عاشورا را مستند نماید.
عاشورا، بهعنوان «زمان مقدس» و کربلا، در مقام «مکان مقدس»، یکی از محوریترین باورهای شیعی است و نقشی ممتاز در تشیع دارد. رویکردهای جدیدی همچون پدیدارشناسی، امکان تصویر جدیدی از این باور رایج شیعی برای انسان معاصر فراهم میآورد. میرچا الیاده با رویکردی پدیدارشناسانه در باب مبحث ادیان، بر این نظر است که غالب باورها و آیینهای ادیان بر محور «آفرینش» و «نوزایی آفرینش» قرار دارد. اگرچه آیینهای عاشورایی، بازسازی حادثه غمبار کربلاست، مقایسه و تطبیق آنها با آیینها و جشنهای نوزایی سایر ملل، نشان میدهد که مفهوم و کارکرد و ساختاری مشابه دارند. بر همین اساس، میتوان واقعه عاشورا را «آیین نوزایی شیعه» دانست. علاوه بر این، باورها و آیینهای عاشورایی فراتر از یک منطقه است. پیش از این، پرسشهایی از این دست، سکوت یا پاسخهایی سنتی در پی میآورد؛ حال آنکه میزان اقناع پاسخهای سنتی به چنین پرسشهایی خود مورد پرسش است. دست کم بخشی از جامعه، از رویکردهای جدید و علمی، استقبال میکنند. در این مقاله کوشش شدهاست با رویکردی جدید و برون دینی، آیینها و باورهای عاشورایی بازخوانی شود. هدف پاسخ به این پرسش است: آیا از طریق بازخوانی و تعامل با سایر فرهنگهای مشابه در باب آیین نوزایی، امکان ارائه تصویری قابل مفاهمه از عاشورا برای غیرشیعیان وجود دارد؟
یکی از راههای شناخت قطعیت و یا چگونگی صدور روایات، تشکیل خانواده حدیثی پیرامون آن و سنجش روایت در پرتو آن است. این روش که بیشتر در علم حدیث از آن بهره برده میشود، میتواند در نفی و اثبات وجود یک گزارش تاریخی، برای مورخان و سیرهنگاران هم کاربرد داشته باشد. به نظر میرسد، پذیرش اخبار مطلاق بودن امام حسن(ع) در منابع اسلامی، ریشه در همین امر، یعنی تشکیل خانواده حدیثی داشته است. نوشتار پیش رو، با آسیبشناسی این شیوه و با استناد به متون کهن و روش وصفی و تحلیلی، در پی پاسخ به چرایی پذیرش اخبار مطلاق بودن امام حسن(ع) از سوی برخی اندیشمندان اسلامی، بهویژه امامیه است. یافتههای این پژوهش، نشان میدهد که تشکیل خانواده حدیثی، ناتوان از تشخیص گزارشهای جعلی هدفمند است و این آسیب، در اخبار مطلاق بودن امام حسن(ع) به چشم میخورد؛ به این معنا که جاعلان، با اخبار متنوع و متعدد پیرامون طلاقهای امام حسن(ع)، این گزارشِ غیرقابل اعتماد را صحیح و موجّه جلوه دادهاند.
جامعه امامیه به هنگام پیشوایی امام حسن عسکری (امامت: 254-260ق) دچار مشکلی اعتقادی شده بود از این رو، آن حضرت کوشیدند با بهرهگیری از روشهای گوناگون تبلیغی، این کاستی را چاره نمایند. منظور از «تبلیغ» هر گونه فعالیت نظاممند و مستقیم به منظور گسترش یک مفهوم، اعم از علمی، عاطفی، رفتاری میباشد. با توجه به اینکه مهمترین چالش پیش روی امام، چالش «باور به امامت» بود، این که آن حضرت، چه راهکارهای تبلیغاتی برای حل این گره اعتقادی در پیش گرفت، پرسش بنیادین این پژوهش است. یافتهها بر آن است، ایشان با بهرهگیری از الگوی «تبلیغ کانونی»، در هفت گام با کاربست شیوههایی چون: نخست در اختیار گرفتن بیت امامت در سامرا، دوم: استفاده از ظرفیت تبلیغی خلیفه عباسی برای معرفی امام، سوم: ارائه کرامت و امور خارق العاده برای شک زدایی، چهارم: ترمیم شبکه تبلیغات بازمانده از عصر امام هادی (ع)، پنجم: اعلام راهبرد تبلیغی و تامین محتوا، ششم: بهرهگیری از ابزارهای مختلف تبلیغی، هفتم: نظارت و بازرسی بر حسن اجرا، به چاره کردن این مشکل اعتقادی پرداختند. تحقیق پیشرو، با دریافت الگو از روشهای ارتباطی و تحلیل دادههای تاریخی، به بیان راهبردهای آن حضرت میپردازد. کلید واژگان: مدل تبلیغات امام حسن عسکری (ع)، تبلیغات چالش محور، تبلیغات امامیه، باور به امامت، سیره تبلیغی.
جامعه امامیه در سده سوم هجری، تحت تاثیر میراث روایی و اجتماعی دوره ائمه پیشین و چالشهای پیشآمده در سامرا، با مشکلات فراوانی در معرفی و پذیرش امامت روبهرو شد. بخشی از این موارد را باید در طبقهبندی اجتماعی، نوع دسترسی به ائمه سامرا و سطح فکری شهروندان جامعه امامیه دید. تفاوت افراد نسبت به سازوکار شناخت امام و نوع باور به آن حضرت، سبب شد تا دستکم سه سبک برای شناخت امام در این دوره مطرح شود. چگونگی فهم این ساختار و مفهومشناسی آن در بستر جامعه امامیه، پرسشی است که این نگاشته بدان میپردازد. روش این نگارش، تحلیل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی دادههای تاریخی - حدیثی منابع سدههای متقدم بر اساس نظریه سنخشناسی اجتماعی است. یافتهها ضمن تایید چندگونگی سازوکار شناخت امام در میان امامیه، نگاههای سیاسی، باورهای دینی و زمینههای اجتماعی را در این سبک از امامشناسی، برجستهتر میدانند. سه دسته «امامیه سیاسی» - با تایید جایگاه امام حسن عسکری علیه السلام توسط دربار عباسی - ، «امامیه عوام» - با مراجعه به امام و مشاهده کرامت و هیبت امام - ، و «امامیه نصگرا» - با گرایش به نص - در کنار یکدیگر هندسه جامعه امامیه را در عصر امام حسن عسکری علیه السلام شکل میدادند.