پس از شهادت امام كاظم (ع) عدهاى منكر وفات حضرت شدند و در انتقال امامت به امام رضا (ع) ترديد كردند. يكى از مهمترين ادعاهاى آنان، فرزند نداشتن امام رضا (ع) بود. امام جواد (ع) در چنين جوى پا به عرصه وجود نهادند. امام رضا (ع) او را مولودى بابركت براى شيعيان دانستند؛ چون اين تولد، جلو تحير و انحراف جمعى از شيعيان را گرفت و به اعتقادات تشيع و امامت استحكام بخشيد. اين موضوع در اين مقاله واكاوى مىشود و علت بابركت بودن حضرت جواد (ع) در چهار محور بررسى مىگردد: تثبيت امامت، جلوگيرى از تحير شيعيان، ممانعت از انحراف خويشاوندان حضرت رضا (ع) و بركات علمى آن حضرت براى مسلمانان.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
یکی از فضایل امام حسن مجتبی(ع)، انجام حجهای پیاده از مدینه تا مکه است، ولی تعداد این حجها به صورتهای مختلف؛ یعنی پانزده، بیست و بیست و پنج حج گزارش شده است. با توجه به دوران محدود ده ساله امامت آن حضرت(ع)، این پرسش وجود دارد که ایشان در چه مقطعی این تعداد حج پیاده را انجام داده است؟ مقاله پیش رو که با هدف بررسی میزان درستی این آمار و چگونگی انجام آن با روش سندپژوهی تدوین یافته است به این نتیجه رسیده است که با توجه به دوران امامت آن حضرت(ع)، این آمار به عنوان حج پیاده از مدینه به مکه نادرست و ناهمگون با حقایق تاریخی است. به نظر میرسد پیادهرویهای امام(ع) مربوط به رفتن از مکه به منا و از آنجا به عرفات و سپس به مشعر و گاه به منا بوده است و روایتی صحیح نیز به این نکته اشاره کرده است. بر اساس این برداشت، امکان انجام حج با چنین شرایطی قبل از امامت آن حضرت نیز متصور است.
سبک زندگى، زوایاى گوناگونى دارد، بخشى از آن کسب وکار و هزینه درآمد است. در این مقال بر آنیم که این دو مقوله را در سیرهرفتارى معصومان)(ع) بررسى کنیم. و از سبک زندگى آنان در چگونگىبه دست آوردن درآمد و هزینه، آن، آگاهى یابیم و آن را بشناسیم وبشناسانیم. و روشن کنیم برترین هاى عالم هستى، روزگار خود را بهگوشه نشینى و عبادت سپرى نمى کردند، بلکه کار را عبادت مى دانستندو به آن مى پرداختند.از گزارشهاى تاریخى استفاده مى شود، معصومان در تولید ثروتپیشگام بوده اند.درآمد آنان از راه کارگرى، دامدارى، کشاورزى، تجارت و گاهبیت المال بوده است. و آنان در هزینه درآمد خود، نه تنها خانواده،بلکه نیازهاى نیازمندان را نیز برآورده مى ساختند. حتى بخشى ازدارایى خود را براى اصلاح بین شیعیان، بخشى را براى آزادى بردگان وبخشى را به وقف اختصاص مى دادند