آغاز امامت امام كاظم (ع)، همزمان با فراگيرى چالش جانشينى در اذهان شيعيان امام صادق (ع) بود. مطالعه روايات معصومان، نشان مىدهد طراحى ويژه اهلبيت (عليهم السلام) به گونهاى صورت گرفته كه اصول شناخت امام در زمان بروز چالش، در اختيار مردم است. نص، علم و ودايع امامت، از جمله ابزارهاى رفع حيرت است. باور عمومى جامعه، بر خود معرفى امام استوار است؛ در حالى كه تعاليم اهلبيت به همراه خواص اصحاب، از تأثيرگذاران اصلى صحنه به شمار مىآيد. اين مقاله جُستارى در آسيبشناسى اين چالش است.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
عقاید اختصاصی گروههای مختلف شیعی، باعث پیدایش فرقه های متعددی شده است . کتاب فرق الشیعه نوبختی به عنوان کهن ترین کتاب فرقه شناسی موجود، حاوی اطلاعات گسترده ای در این زمینه می باشد.سبک خاص و قدمت این کتاب، لزوم بازخوانی و نگرش نقادانه آن را دو چندان کرده، جریان شناسی و نقد آن را توجیه پذیر نموده است.بر پایه بازخوانی برخی اصول حاکم بر کتاب مذکور و نقد و بررسی آن می توان ادعا کرد که نگاه تاریخی و لغوی در معرفی فرقه، گوناگونی اطلاق شیعه، زمانبندی ناصحیح فِرق و تغییر مشی مؤلف در تقسیمات آن بر اساس تعریف امام، ابهام آفرینی در گزارش سیر اندیشه مهدویت، نارسایی مفهوم توقف و معرفی ناقص زندیقان از جمله مواردی است که باعث زمینه سازی برای شکلگیری جریانی بر علیه شیعه شده و به نوعی راه را برای تحقیقات جدید بسته نگاه داشته است.
دولت عباسی که پیدایش خویش را مرهون بهره برداری زیرکانه از احساسات ضد اموی جامعه اسلامی و به ویژه دوستداران اهل بیت(ع) می دید، طراحی خاصی برای تثبیت حکومت و گسترش سیطره بر همه جغرافیای جهان اسلام در پیش گرفت. آنان در دوره اول حیات حکومتشان با استفاده از ابزارهای متعددی، همه گرایش های سیاسی و فکری پرطرفدار آن روز را به سمت خویش متمایل ساختند و از به کاربستن همه ابزارهای ممکن برای مشروعیت بخشی و تحکیم جایگاهشان دریغ نورزیدند. مجموعه اقدامات سیاسی، عقیدتی و فرهنگی ایشان در دوره شکل گیری و تثبیت، شبهاتی را پیرامون مساله امامت و حوزه های پیرامونی آن پدید آورد. این مقاله به بازخوانی ابزارهای عباسی در چالش آفرینی مسیر امامت شیعه برای نیل به اهدافشان پرداخته است.