تاریخ ایران عصر آل بویه (320- 447ق)، یکی از مهمترین ادوار نقش آفرینی مسجد در ابعاد و زمینههای مختلف بوده است. «مسجد» به عنوان کارآمدترین نهاد دینی اسلام، در تداوم حیات اجتماعی ـ سیاسی مسلمانان بهویژه ایرانیان دورهی دولت شیعی مذهب آل بویه، نقش محوری ایفاء کرده و در حقیقت به عنوان نهاد تاثیرگذار در «ساخت قدرت» عمل کرده است. تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در این دوره تاثیرات بسیاری از مسجد و کارکردهای آن پذیرفته است. در این نوشتار، تلاش شده ضمن توصیف مهمترین کارکردهای سیاسی مسجد در عصر آل بویه، به تبیین نقش اثرگذار مسجد در تحولات سیاسی این دوره از تاریخ ایران، پرداخته شود. همچنین چگونگی تلاش امرای آل بویه در بهرهگیری از کارکردهای مسجد، در جهت تثبیت حاکمیت و کسب مشروعیت مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در این تحقیق حاصل شده؛ استفاده فراوان دولت آل بویه از مسجد، در ابعاد و زمینههای مختلف جهت اهداف سیاسی و اجتماعی خود بهخصوص در بغداد و شهرهای مهم ایالات جبال بوده است. آل بویه همچنین از مسجد و کارکردهای آن، جهت مشروعیت بخشی، کنترل اعتراضات سیاسی و خطبهخوانی بهره میجستند.
فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم ارتباط تنگاتنگی داشته. پیدایش و ظهور هر جنبش یا نهضت ملی یا مذهبی به عوامل اجتماعی و سیاسی عصر پیدایش آن بستگی دارد. در برهه ای از تاریخ معاصر ایران، در پی بسط اندیشه های مکتب شیخیه و متعاقب آن ادعای جوانی جویای نام، موسوم به سید علی محمد باب به شیوع فرقه بابیه و شروع منازعاتی در عرصه اجتماعی ـ مذهبی دوران قاجار انجامید. این پژوهش که با عنوان چگونگی تلاقی فکری مکتب شیخیه و فرقه بابیه انجام گرفته است، دلایل برتری پارادایم شیخی گری و زمینه های اجتماعی این گفتمان غالب را در آن مقطع تاریخی مورد بررسی قرار میدهد. فرضیه پژوهش عبارت است از ظهور پدیده بابیه ناشی از پارادایم غالب دوره ابتدایی قاجاریه و نفوذ گفتمان اخباری گری درحوزه علمیه نجف بود. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای تهیه و تدوین گردیده است.
مقتلنگاری از شاخههای مهم تاریخنگاری و مورد اعتنای همه فرق اسلامی است، که با تلاشی همگانی و رویکردهایی متفاوت بالنده شد. پژوهش حاضر مقتلنگاری را با رویکردی علمی ـ تحلیلی تا قرن سوم و با تکیه بر نقش اصحاب امامان شیعه^ بررسی مینماید. در این آمایش با استفاده از شیوه تاریخی، ذهنشناسی مؤلفان (بهمعنای نوعی راهیابی به آرا و تفکرات آنان، با مطالعه آثار و شرح حالها برای گمانهزنی درباره شیوه نگارشی و رویکرد مؤلفان به مسائل تاریخی) و مقایسه آثار آنان، دو جریان حدیثنگر و تاریخنگر مطالعه شده است و براساس منابع و اسناد مکتوبِ موجود به مسائلی مانند بنیانگذاری یا استمراربخشی مقتلنگاری صحابیان، جایگاه و بستر حرکت علمی آنان، گونهشناسی فکری، صنفشناسی نگارشی، نوعشناسی تعامل آنان با دیگران و فرایندشناسی انتقال آن به آیندگان پرداخته و سرانجام با آمیزهای از توصیف نقلی و تحلیل عقلی، دامنه تحقیق را جمع کرده است.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
شیعه پژوهی غربیان فرایند طولانی را پشت سر گذاشته و دیدگاه های آنان در این زمینه به ویژه در سده بیستم میلادی تحولات شگرفی داشته است. آثار آنان به دلیل برخورداری از روش های پژوهش نوین جایگاه بایسته ای پیدا کرده اند که چندان توجه پژوهشگران را جلب نکرده است.(پیشینه) بدین روی روش شناسی شیعه پژوهی غربیان از اهمیت زیادی برخوردار است. این نوشتار با در نظر گرفتن این پرسش که روش پدیدارشناسی در مطالعات شیعی غربیان چه جایگاهی دارد؟ (پرسش) به بررسی این روش در مطالعات شیعی آنان و مولفه های پدیدارشناسی دیوید پینالت خواهد پرداخت. (هدف) روش پدیدارشناسی، به گمان بسیاری، روشی همدلانه با مکتب تشیع است و نشان گر تاثیرپذیری غربیان از مطالعات شیعی قلمداد شده است. (فرضیه) به دلیل این که پینالت آثار فراوانی در این زمینه دارد و از سوی دیگر به شهرهای مختلفی در هند و کشورهای شبه قاره هند سفر کرده و روش پدیدارشناسی را دقیقا انجام داده است، با روش توصیفی و تحلیلی راهکارهای او در یکی از آثارش (روش) به بررسی راه ها و ابعاد مطالعات او در شناخت شیعه و کاربست روش شناسانه شیعه پژوهی او می پردازیم. (تبیین مسئله) مهمترین دست آورد تحقیق این است که برخلاف گمان بسیاری، روش پدیدارشناسی هم گرایانه نبوده است و بر اساس اهداف مشخص برای شناخت جایگاه و ظرفیت کنونی و آینده مذهب تشیع و جایگاه جامعه شناختی سنت-های شیعی انجام می گردد که نمونه آشکار آن در نوشته های پینالت موجود است. (یافته)