دولت عثمانی که همواره مخالف ایجاد دولتی قوی در شرق قلمرو خود بود، با تاسیس دولت صفوی خود را از جنبه های گوناگون در خطر دید. عثمانیان که خود را نگهبانان اسلام سنی می انگاشتند، می دانستند که گرایش های مذهبی اتباع عثمانی در آناتولی، تشابهات بسیار نزدیکی با عقاید صفویان دارد. از این رو، با مشاهده اقبال فراوان قبایل ترکمن آناتولی به خاندان شیخ صفی، درصدد برآمدند با استفاده از حربه ی نزاع های مذهبی، زیان های ناشی از این اقبال را بگیرند. عثمانیان هنگامی این خطر را بیشتر احساس می کردند که خود با حمایت همان نوع از تصوفی که اساس قدرت صفویه بود، به قدرت رسیده بودند. بنابراین، عوامل موثر در نحوه برخورد دولت عثمانی با تاسیس دولت شیعه مذهب صفوی در ایران را می توان در دو زمینه کلی مذهبی و قبیله ای بررسی کرد. پژوهش پیش روی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، درصدد بررسی واکنش دولت عثمانی در قبال تاسیس دولت صفوی، و اقدامات بایزید دوم و سلیم در برخورد با این رویداد و انگیزه های آنان تا وقوع جنگ چالدران است.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.
حکومت صفویه (907ـ 1135ق)، ویژگیهایی دارد که آن را نسبت به ادوار پیشین تاریخ ایران متمایز میسازد. از جمله وجوه تمایزش، بُعد مذهبی است. اجرای آیین عزاداری عاشورا در دولت صفویان، از دغدغههای دیرینه و از عناصر اساسی هویتبخش و تمدنساز در فرهنگ شیعه است؛ چندانکه صفویان، ساخت اجتماعی ایران را با تأکید بر هویت مذهبی و ملی جدیدی تعریف کردند. این پژوهش، درصدد است با روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی، نقش آیین عزاداری عاشورا در فرایند تمدنی دولت شیعی صفویه را در چشمانداز حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهعنوان زیربنایی برای دورههای بعد (قاجار و ...) بررسی و تحلیل نماید. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیشرو این است که آیین عزاداری عاشورا در عصر صفویه از چه ویژگیهایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدنزا معرفی کند؟ نتیجه بررسیها، نشان میدهد دولت صفویه با بهرهمندی از عناصری چون: رسمی کردن مذهب تشیع، استقلال و آزادی سیاسی حکومت، نفوذ اجتماعی روحانیان و گسترش آیین و شعایر شیعی و رسوخ آیینهای مذهبی در فرهنگ عمومی، به تدریج از کارکرد آیین عزاداری عاشورا در تمدنسازی، ایجاد انسجام و یکپارچگی در ایران آن زمان استفاده کرد.