خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
شیعیان به عنوان پیروان یکی از دو شاخه اصلی دین اسلام» تاریخی به درازای تاریخ اسلام دارند و در این قرون متمادی میرائی بسیار ارزشمند برجای گذارده و بخشهای مهمی از این میراث کهن را در منابع و آثار خویش معرفی نمودهاند. بخشی از این میراث را میتوان در تولید علوم گوناگون و نقشآفرینی در پیشبرد دانشهای مختلف نشان داد. دانش کلام یکی از مهمترین علوم اسلامی به شمار میآید که به یقین» شیعیان در تاسیس و توسعه آن نقشی چشمگیر داشتهاند. دانشمندان فراوانی تلاش کردهاند این نقش آفرینی را توصیف کنند که در این نوشتار سعی بر آن است تا دیدگاههای برخی از مستشرقان در این باره جمعآوری گردد و به این پرسش پاسخ داده شود که از نگاه نویسندگان ویراست دوم «دائرةالمعارف اسلام» شبعیان در تاسیس و گسترش علم کلام چه نقشی داشتهاند؟ یافتههای پژوهش نشانگر آن است که مستشرقان نیز معتقدند عالمان شیعه از چند جهت در توسعه دانش کلام تاثیرگذار بودهاند که یکی از مهمترین جهات آن» ارائه موضوعات» مسائل» تبیینها و تئوریهای جدید در این علم بوده است. از نظر مستشرقان شیعیان در جهت تبیین عقاید اختصاصی خویش توانستند با ابداع مسائل جدید و ارائه تبیینهای بدیع» علم کلام اسلامی را به اوج شکوفایی برسانند. در عقاید مشترک با اهلتسنن همچون توحیده عدل, ایمان و... تبیینها و تفسیرهای متمایزی ارائه کردند و در عقاید اختصاصی خویش همچون امامت و فروع آن» مسائل بکری را به دانش کلام افزودند. این مسائل اختصاصی را میتوان اصلیترین امتیاز شیعیان در علم کلام تلقی کرد و اختصاصات اعتقادی دیگر همچجون تقیه» بداء رجعت و... را نیز به نوعی از امامت شیعی دانست.
بیش از یک دهه از تصویب و تأسیس رشته دانشگاهی شیعهشناسی در ایران میگذرد. رشتهای که رویکرد اصلی خود را رویکردی اجتماعی معرفی کرده و در زمان نسبتاً کوتاهی، به خوبی توانسته خود را به جامعه علمی کشور بشناساند و به همین جهت، مراکز و مؤسسات دانشگاهی فراوانی این رشته را تأسیس نمودند. اما سؤال اصلی این است که چرا بهرغم تعریف اولیه رویکرد اجتماعی و نیز معرفی مناسب آن به فضای دانشگاهی کشور، گرایش جامعهشناسی این رشته عملاً توسعة جدی نیافته است؟ در بخش اول مقاله، معرفی اجمالی این رشته و سپس گزارشی از وضعیت آن در دانشگاههای ایران آمده است. در بخش دوم نیز تلاش شده به سؤال فوق پاسخ داده شود. تحلیلها نشان از آن دارد که دیدگاه حوزویان درباره علوم ناظر به واقع به طور عام و درباره جامعهشناسی به طور خاص، آن است که این علوم از علوم حوزوی نبوده و از «احصائیات» به شمار میآید که از درجه اول اهمیت برخوردار نیستد. دانشگاهیان نیز مجموعه شیعهشناسی را از وظایف حوزویان به شمار آورده، و از ورود در این عرصه چالشبرانگیز اجتناب کردهاند. در نگارش بخش اول این مقاله، از روش مصاحبه استفاده شده و بخش دوم آن نیز با روش تحلیلی به نگارش درآمده است.