برپایی حکومت علویان، مهمترین رویداد سیاسی بود که پس از ورود اسلام به ایران در طبرستان شکل گرفت. کاربست نظریة «کنش جمعی» از چارلز تیلی که به انقلابها و حرکتهای اجتماعی میپردازد، در ارائة خوانشی جدید از این جنبش تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی - تحلیلی، جنبش علویان با رویکرد به آراء تیلی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که کاربست نظریة یادشده، چه ابعادی از این جنبش را نمایان میکند؟ به نظر میرسد علویان از راهاندازی این جنبش، تحقق سه هدف را در نظر داشتند: 1. حفظ بقا؛ 2. رسیدن به قدرت سیاسی؛ 3. گسترش مبانی تشیع. بر این اساس، پس از رسیدن به قدرت، با عنایت به هویت دینی مشترک با مردم و حاکمان بومی، سازمانی با شاکلة نظامی و دینی ایجاد گردید. بسیج منافع توسط رهبران علوی به صورت تهاجمی و تدارکاتی بوده و ماهیتی اجبارآمیز و هنجاری داشته است. عنصر قدرت در این جنبش، دو سویة تقابلی (خلافت سنی/ حکومت شیعی) دارد. مهمترین فرصتهای پیشآمده برای رهبران جنبش، عبارت است از: ایجاد هویت دینی مشترک، بهرهجویی از توان نظامی حاکمان محلی و استفاده از ظرفیتهای توده. سامانیان و کینخواریان، مهمترین عوامل تهدید علویان بودند که سیاست سرکوب را پیش گرفتند. نوع کنش جمعی علویان، رقابتی و نوخواهی بوده و بر مبنای تقابل دوگانه خودی - بیگانه شکل گرفته است.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
تاریخ ایران عصر آل بویه (320- 447ق)، یکی از مهمترین ادوار نقش آفرینی مسجد در ابعاد و زمینههای مختلف بوده است. «مسجد» به عنوان کارآمدترین نهاد دینی اسلام، در تداوم حیات اجتماعی ـ سیاسی مسلمانان بهویژه ایرانیان دورهی دولت شیعی مذهب آل بویه، نقش محوری ایفاء کرده و در حقیقت به عنوان نهاد تاثیرگذار در «ساخت قدرت» عمل کرده است. تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در این دوره تاثیرات بسیاری از مسجد و کارکردهای آن پذیرفته است. در این نوشتار، تلاش شده ضمن توصیف مهمترین کارکردهای سیاسی مسجد در عصر آل بویه، به تبیین نقش اثرگذار مسجد در تحولات سیاسی این دوره از تاریخ ایران، پرداخته شود. همچنین چگونگی تلاش امرای آل بویه در بهرهگیری از کارکردهای مسجد، در جهت تثبیت حاکمیت و کسب مشروعیت مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در این تحقیق حاصل شده؛ استفاده فراوان دولت آل بویه از مسجد، در ابعاد و زمینههای مختلف جهت اهداف سیاسی و اجتماعی خود بهخصوص در بغداد و شهرهای مهم ایالات جبال بوده است. آل بویه همچنین از مسجد و کارکردهای آن، جهت مشروعیت بخشی، کنترل اعتراضات سیاسی و خطبهخوانی بهره میجستند.
تاریخ ایران عصر آل بویه (320- 447ق)، یکی از مهمترین ادوار نقش آفرینی مسجد در ابعاد و زمینههای مختلف بوده است. «مسجد» به عنوان کارآمدترین نهاد دینی اسلام، در تداوم حیات اجتماعی ـ سیاسی مسلمانان بهویژه ایرانیان دورهی دولت شیعی مذهب آل بویه، نقش محوری ایفاء کرده و در حقیقت به عنوان نهاد تاثیرگذار در «ساخت قدرت» عمل کرده است. تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در این دوره تاثیرات بسیاری از مسجد و کارکردهای آن پذیرفته است. در این نوشتار، تلاش شده ضمن توصیف مهمترین کارکردهای سیاسی مسجد در عصر آل بویه، به تبیین نقش اثرگذار مسجد در تحولات سیاسی این دوره از تاریخ ایران، پرداخته شود. همچنین چگونگی تلاش امرای آل بویه در بهرهگیری از کارکردهای مسجد، در جهت تثبیت حاکمیت و کسب مشروعیت مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در این تحقیق حاصل شده؛ استفاده فراوان دولت آل بویه از مسجد، در ابعاد و زمینههای مختلف جهت اهداف سیاسی و اجتماعی خود بهخصوص در بغداد و شهرهای مهم ایالات جبال بوده است. آل بویه همچنین از مسجد و کارکردهای آن، جهت مشروعیت بخشی، کنترل اعتراضات سیاسی و خطبهخوانی بهره میجستند.