بنا بر برخی از احادیث،به نظر میآید در اسلام مشورت با زنان نهی و سخت مذمت شده است و معمولا در اثبات حرام بودن و ممنوعیت شرعی ورود زنان به عرصههای مدیریتی جامعه به این احادیث و حکم مأخوذ از آن استناد میگردد.اما این احادیث کدامند؟وضعیت آنها از حیث معنا و سند چگونه است؟تا چه اندازه،بهطور کلی و در تمام ازمنه یا بهطور خاص و در زمان حاضر،میتوان بر آنها اتکا کرد؟ این مقاله،که به روش کتابخانهای،مقایسه و تجزیه و تحلیل دادهها انجام شده، میکوشد آن تعداد احادیثی را که معمولا در این بحث به آنها استناد میشود،از حیث متن و سند،براساس معیارهای نقد حدیث،مورد بررسی قرار دهد تا پاسخی مناسب به پرسشهای مذکور باشد. امید است که این مقاله در جهت روشن کردن گوشهای از حقایق دینی و عرضه آنها بر جامعه کنونی،بخصوص زنان،گامی مثبت به جلو برداشته باشد.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
از جمله موضوعاتي كه پس از رحلت پيامبر6 رخ داد، مسئله نفاق و منافقان در جامعه اسلامي بود كه باعث شد در جامعه اسلامي تازه تاسيس، تاخت و تاز كنند و در نهايت موجب پريشاني اوضاع جامعه و مسلمانان شدند. اما موضع فاطمه سلام الله عليها در اين خصوص چه بوده است؟ آيا ايشان ساكت از كنار اختلافات گذشت يا آن كه به مسلمانان عواقب تلخ اين اوضاع را گوشزد كرد. در اين مقاله سعي مي شود ابعاد فعاليت ها و اقدامات مختلف حضرت فاطمه سلام الله عليها در اين زمينه ترسيم شود.
فاطمه(س) از جمله شخصیت های اسلامی ویژه، با فضیلت ها و خصوصیت های ویژه است. او فرزند بسیار عزیز و نزدیک پیامبر اکرم(ص) و تربیت شده اوست. از سویی دیگر، همسر یکی از بزرگ مردان تاریخ اسلام، علی(ع) است... . ویژگی ممتاز این سرور بانوان، او را مقامی بسیار والا بخشیده و نظر و رای ایشان نسبت به مسائل و موضوعات، حجت و ملاک عمل متدینان قرار گرفته است. از جمله موضوعاتی که پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد، امر جانشینی او بود که در نهایت به تقسیم مسلمانان به دو گروه موافق وضع موجود و مخالف آن(و طرف داران علی(ع)) انجامید. اما موضع فاطمه(س) در این خصوص چه بوده است؟ آیا ایشان ساکت از کنار این اختلافات گذشتند یا آنکه در دفاع از فرد یا جریان خاصی تلاش کردند؟ این تلاش ها چگونه بوده است؟ در این مقاله، که به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها تدوین گردیده، سعی می شود ابعاد فعالیت ها و اقدامات مختلف دخت گرامی پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه(س) در خصوص ماجرای خلافت و جانشینی پس از پیامبر(ص) ترسیم شود. در نهایت، آشکار می گردد که ایشان از هیچ اقدامی برای رساندن حق خلافت به محق آن یعنی علی(ع) فروگذاری نکرده اند.