هدف این مقاله تبیین تواناییهای فکری و فقهی شیعی در مواجهه با تحولات و تغییرات اجتماعی میباشد که نویسنده با اشاره به دو نگرش مختلف اصولی و اخباری به تشریح ویژگیها و مبانی فقهی فقهای اصولی شیعی میپردازد و معتقد است که این فقها با تأکید بر عناصری همچون: نقش حکومت و احکام حکومتی، نقش زمان و مکان، حوزه فراغ و...از پتانسیل بالایی در خصوص مواجهه با تحولات جدید برخوردارند.این توانایی فکری به خوبی میتواند اصلاحات در کشور را مورد حمایت قرار داده و روند عقلانی شدن جامعه را تسریع بخشد.
شیعیان در جهان اسلام از بعد نظری دیدگاه سیاسی خاصی دارند، اما در عمل، از حکومتهای مختلفی در شرایط کنونی جهان اسلام دفاع میکنند. عوامل مختلفی میتواند در این مسئله دخیل باشد، اما فرضیه مقاله این است که وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک شیعیان، نقش مهمی در حمایت عملی آنها از این الگوهای متفاوت دارد. بنابراین، پرسش اصلی این است که کدام عوامل ژئوپلتیکی بر الگوی سیاسی مورد حمایت شیعیان در کشورهای مختلف اثرگذار بودهاند؟ برای بررسی این موضوع، ضمن بحثی تئوریک درباره نحوه تأثیر ژئوپلتیک بر اندیشه سیاسی، میکوشیم تا عوامل مهم اثرگذار بر اندیشه سیاسی شیعیان را که موجب حمایت آنها از الگوهای مختلف سیاسی شده است، تبیین کنیم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان اسلام گرایان و فقهاء شیعه ضرورتا میبایست به موضعگیری در خصوص مسائل مختلف بپردازند و به صورت شفاف و موردی دیدگاههای فقهی را برای طراحی سیاستها و برنامهها و اداره کشور مطرح سازند و در این راستا میبایست در موضعگیریهای خود از یک سو، به مبانی فقهی خود وفادار بمانند و از سوی دیگر پیشرفت و توسعه کشور را تعقیب کنند و در واقع الگوی بدیلی از نوسازی که بتواند دستاوردهای عقلانی جهان مدرن را در جامعهای اسلامی تحقق بخشد ارائه نمایند. در نتیجه، آنان در سالهای بعد از انقلاب با سؤالات و چالشهای جدی ذهنی و عینی در حوزههای مختلف مواجه شدند که مجموعة این عوامل ذهنی وعوامل تأثیرات مهمی در فقه سیاسی شیعه بر جای گذارد. در این مقاله تلاش گردیده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که: به قدرت رسیدن اسلام شیعی در ایران چه تأثیری بر فقه سیاسی شیعه بر جای گذارده است؟و این تأثیرگذاری در چه حوزههایی اتفاق افتاده است؟ که در پاسخ به این سؤالات با روشی تاریخی تحلیلی، ضمن اشاره به ابعاد تعامل فقهاء شیعی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بعد از انقلاب و بررسی چالشهای فقهی مهم فراروی آنها در حوزههای مختلف، تأثیر و پیامدهای این چالشها بر فقه سیاسی شیعه مورد بحث قرار گرفته است.