یکی از راههایی که در طول تاریخ اسلام مورد استفاده برخی افراد و مکاتب جهت تفسیر قرآن بوده است، تفسیر به رأی میباشد. تفسیر به رأی یعنی تفسیر آیات قرآن بدون در نظر گرفتن قرائن متصل و منفصل و بدون توجه به روایات معصومین (ع) و بدون توجه به آیات دیگر قرآن و صرفاً بر اساس میل و نظر شخصی. در روایات از تفسیر به رأی نهی شده و از عواقب خطرناک آن همچون خروج از دایره ایمان و ورود به دایره کفر و عذاب جهنم خبر داده شده است. با توجه به اینکه تفسیر به رأی در مقابل تفسیر به مأثور بوده و با توجه به اینکه معمولاً تفسیر به رأی دستاویزی برای مکاتب انحرافی شده، تا آیات را بر اساس میل و عقیده خویش تفسیر کنند، اهل بیت (ع) از همان آغاز با این پدیده شوم به مبارزه برخاستهاند. با توجه به روایات رسیده از اهلبیت (ع)، میتوان گفت که این بزرگواران پنج استراتژی را در برخورد با تفسیر به رأی و جریانهای انحرافیای که به تفسیر به رأی برای توجیه افکار و آراء خویش دست میزدند، به کار میگرفتند: 1- منع و تحذیر از تفسیر به رأی؛ 2- هشدار به مفسران فاقد صلاحیت؛ 3- تخطئه تفسیرها و برداشتهای ناروا از قرآن؛ 4- نشان دادن مرجع علمی جهت تفسیر صحیح قرآن؛ 5- آموزش شیوه صحیح تفسیر قرآن کریم.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.