جنگ حق علیه باطل، پدیده تازه و حرف جدیدی نیست. سراسر تاریخ بشر از یک چنین برخوردهایی حکایت داشته، دارد و خواهد داشت. منتهی اگر کنجکاوانه به تاریخ رجوع شود ، مشاهده خواهیم کرد که شیعیان در هر جنگی تلاش داشته اند ، آثار جنگ را با توجه به جنبه های ارزشی آن حفظ نموده و نمونه های بارز حقانیت خود را به عنوان الگویی جهت تداوم مبارزه حق و باطل به آیندگان ارائه دهند.واقعه صحرای کربلا و تداوم آن حرکت را ، به عنوان نمونه مشخصی از این نوع تجربه ، می توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. آنگاه با اتکا به نتایج حاصله ،در جنگ تحمیلی گذشته عراق علیه ایران نیز مبانی ارزشی و عملی مشخص برای حفظ آثار جنگ تحصیل نمود.
پس از انقراض حکومت بهمنیان در منطقه دکن، پنج حکومت به نامهای قطبشاهیان، عادلشاهیان، نظامشاهیان، عمادشاهیان و بریدشاهیان، جانشین آنها شدند که از این میان حکومت قطبشاهیان، نظامشاهیان و عادلشاهیان، شیعه را مذهب رسمی حکومت خود اعلام کردند. سلطانقلی قطبشاه حکومت قطبشاهیان را در سال ۹۱۸ قمری در گلکنده پایهگذاری کرد. حکام این سلسله، همواره با دربار صفویه شیعهمذهب روابط بسیار خوبی داشتند. حمایتهای بیدریغ فرمانروایان قطبشاهی، موجب شد تا ایرانیان زیادی به دکن مهاجرت نمایند. با ورود میرمحمد به گلکنده در سال ۹۸۹ قمری، دوره گسترش و شکوفایی فرهنگ ایرانی ـ شیعی در این منطقه آغاز گردید. علامه بهواسطه تقوا و هوش سیاسی خود، توانست به منصب پیشوایی نایل شود که بالاترین مقام در دربار قطبشاهی بعد از شاه بود. بناهایی که وی به سبک ایرانی در حیدرآباد و اطراف آن ساخت، موجبات گرایش مردم منطقه به فرهنگ ایرانی ـ شیعی را فراهم نمود. مراسم مذهبی شیعه بهویژه آیین عاشورا تحت تأثیر میرمؤمن، با شور و حال خاصی برگزار میشد و هنوز هم نشانههای این اثرگذاری در میان مردم هند دیده میشود. این پژوهش، با بررسی کتابخانهای و بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی، به نقش میرمؤمن استرآبادی در ترویج و گسترش فرهنگ ایرانی ـ شیعی در دکن میپردازد.