بررسي و تحليل پيامدهاي حضور امام رضا(ع) در خراسان از ابعاد گوناگون درخور توجه است. حضور با بركت امام در خراسان با تاثيرهاي مهم اجتماعي ـ سياسي و به خصوص فكري و فرهنگي همراه بود. شايد در كنار بررسي عوامل گوناگون عزيمت امام به خراسان و نيز تاثير و اهميت نقش ولايتعهدي امام، محققان كمتر به نقش فرهنگي و فضاي علمي عصر امام پرداخته اند. از اين رو، تاثير حضور امام به لحاظ فرهنگي و تاثيري كه در آزادانديشي علمي مرو از خود برجاي گذاشته اند، سوال اصلي اين نوشتار است. در اين نوشتار تلاش شده با تبيين جايگاه مرو در دوره هاي گذشته به سابقه علمي و فرهنگي ام القراي خراسان پرداخته شود. شناخت اين موقعيت به همراه توسعه علمي و فضاي آزادانديشي مرو بهترين فرصت براي امام رضا(ع) بود تا با ابراز عقايد و ديدگاه هاي محكم شيعي، نقش فرهنگي خود را در هدايت جامعه اسلامي تبيين كنند. ايجاد فضاي علمي و اعتقادي آزاد در مرو براي اولين بار در تاريخ حكومت عباسيان (132 تا 656 ق) نشان داد كه چگونه انديشه ها و تعاليم شيعي مي تواند بر مبناي استدلال و منطق، برتري خود را در مقايسه با ديگر مكاتب فكري و فقهي ثابت كند.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.
طاهریان اندکی پس از شهادت امام رضا بنای حکومتی در خراسان را برافراشتند که هنوز دلهای مردم با خاطرات حضور امام در مرو توأم بود. ولایتعهدی امام، فرصتی مغتنم بود که امکان آشنایی گسترده مردم با معارف شیعه فراهم آید. از اینرو رویکرد طاهریان به تشیع افزون بر زمینههای پیشین خود، بیشتر میتوانست متأثر از ارتباط و آشنایی آنها با امام رضا در خراسان باشد. در این راستا شاید اقدام طاهر بن حسین در تمرد از خلافت و دعوت به سوی علویان به دلگرمی از حمایت مردم مرو بازمیگشت که پشتیبان علویان بودند. بررسی زمینههای ارتباط خانوادگی طاهریان با خاندانهای حامی تشیع همچون خزاعه و عجلیان ری، به همراه عملکردهای مثبت آنها در اینباره، میتواند فرضیه گرایش به تشیع در میان این خاندان را تقویت کند. سیاستهای طاهر و عبدالله حاکمان خراسان نیز در همسویی بیشتر با علویان قرار داشت. در کنار روایات متفاوت منابع درباره عملکرد دوسویۀ مثبت یا منفی طاهریان با تشیع، دلایلی مبنی بر همگرایی آنها به سبب ضرورت اجتماعی یا برخورد شخصی با تشیع و علویان بیشتر به چشم میخورد. در راستای پاسخ به پرسش میزان ارتباط طاهریان با تشیع، تلاش میشود مجموع عوامل همسویی آنان با نقد دیدگاههای مربوط به این ارتباط بیشتر مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
در میان بسیاری از اتهامات شیعه، سیاسی جلوه دادن و ارتباط آن با گذشته باستانی مقوله دیگری است که بسیاری از شرق شناسان آن را مطرح کرده اند. داستان ازدواج امام حسین(ع) با شهربانو و رخنه چنین داستانی در متون شیعی و بررسی عوامل اسلام پذیری ایرانیان با توجه به گرایش های شیعی آنان، سبب پیدایش این نگرش شده است که شاید اعتقاد شیعی، نوعی ابتکار و بدعت ایرانی در تداوم همان سنت های کهن زرتشتی در قالب های نو باشد. در بررسی دیدگاه های شرق شناسان در مورد برقراری روابط میان پیدایش تشیع با اندیشه های ایران باستان، به مقوله شرق شناسی، توجه به گذشته باستانی ایران و زمینه های مطالعات ایران شناسی آن ها باید تامل بیشتری نمود. قضاوت در باب پذیرش تشیع از منظر محققان ایرانی و خارجی با دید ناسیونالیستی به همراه آگاهی برخی از شرق شناسان با مذهب شیعه توسط منابع اهل سنت که چندان واقع نگر نبوده اند، سبب قضاوت های نادرست آنان در باب ظهور تشیع و آمیختگی آن با پیوندهای باستانی ایران گردیده است.