امروزه دشمنان اسلام برخی باورها و اعمال نادرست جهال یا معاندان فرق مختلف را حمایت میکنند و به آن دامن میزنند. از آن جمله پررنگنمایی جشن نهم ربیع با عنوان شادی از قتل خلیفه دوم و تحریک احساسات مذهبی دیگر مسلمانان به واسطه برپایی مراسمی مشتمل بر سب و لعن و برخی اعمال سخیف، که در توجیه آن به حدیث رفعالقلم استناد میکنند، در حالی که حدیث مذکور اشکالات سندی و محتوایی فراوانی دارد و نمیتواند محل استناد باشد. از سوی دیگر، قرآن برای جلوگیری از مقابله به مثل و توهین بتپرستان، حتی اجازه اهانت به بت آنان را نمیدهد و این شیوه در سیره اهل بیت (ع) نیز اتخاذ شده است و قطعا عمل نهیشده نمیتواند مصداق تعظیم شعائر باشد. بهعلاوه، اساسا از لحاظ تاریخی مرگ خلیفه دوم در نهم ربیعالاول اتفاق نیفتاده است. ضمن اینکه با عنایت به وضعیت کنونی جهان اسلام و تشخیص ولی امر مسلمین و بنا بر حکم ثانویه، بسیاری از علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را موجب وهن مذهب شیعه و مخل وحدت و فاقد هر گونه مجوزی میدانند. بنابراین، اهمیت روز نهم ربیعالاول نزد شیعیان به جهت سالروز آغاز امامت حضرت حجت (عج) است که یکی از اعیاد مهم محسوب میشود.
همانطور که در آن يادداشت نوشتم موضوع براء و ولاء از ويژگی های مهم اعتقادی و ايمانی برای فرقه های نوظهور کلامی و مذهبی در دو سه سده آغازين اسلامی بود و خوارج و معتزله و شيعه و عثمانيه و اسلاف اهل سنت همه در اين موضوع و در خصوص فتنه اول و اختلافات ميان صحابه مواضع متفاوت داشتند و هر یک به نوعی به ولاء و براء معتقد بود.
مقاله حاضر در دو بخش به بررسی سابقه اهانت به اولیاء الهی در حدیث و روایات تاریخی و نیز سیره معصومان در مواجهه با اهانت کنندگان می پردازد. از این رو تلاش شده تا نشان داده شود که همواره در مقابل دعوت به حق، گروهی از معاندان از طریق اهانت، قصد تخریب و ایجاد مانع در برابر اعتلای کلمه حق را داشته اند. با تدبر در شیوه متفاوت برخورد معصومان با اهانت ها، سعی شده تا شیوه آن بزرگواران در مواجهه با این گونه اهانت ها استخراج گردد تا راهنمای مومنین در برخورد با اهانت ها و اهانت کنندگان به مقدسات دینی باشد.نتایج این بررسی نشان می دهد که شیوه معصومان در مواجهه با سیل توهین ها گاهی پرهیز از دامن زدن به اهانت ها و گاهی نفی رویکرد تلافی جویانه بوده است، و نیز گاه سعی بر رفع بهانه های اهانت بوده و ضمن تشویق به شناخت اهداف دشمن، تلاش کرده اند تا مسئله اهانت به مانعی در برابر تبلیغ دین و انجام وظایف دینی تبدیل نشود.
عزاداری برای سیدالشهدا (ع) از بارزترین مصادیق تعظیم شعایر تشیع است که جامعه شیعی به آن اهتمام دارد. این شعار فراگیر شیعیان، امروزه در برخی مناطق همراه با اعمالی همچون قمهزنی و صدمهزدن به بدن انجام میشود و موجب ترسیم چهرهای خشن و منفور از اسلام شیعی در جهان شده است. از اینرو بررسی و نقد مشروعیت این قبیل اعمال از دیدگاه عالمان شیعه ضروری مینماید. فقهای شیعی درباره اینگونه اعمال مواضع متفاوتی اتخاذ کردهاند. برخی آن را مطلقاً جایز دانستهاند و برخی نیز با شرط واردنشدن ضرر به بدن، فتوا به جواز آن دادهاند. برخی دیگر از فقیهان با توجه به وهنآمیزبودن آن برای مکتب شیعه و با توجه به اینکه قمهزنی از مصادیق فعل ضرری و حرام است، آن را موضوعاً از دایره «تعظیم شعائر» خارج دانستهاند و به نامشروعبودن آن حکم دادهاند. از نگاه این دسته، با توجه به ضرورتها و اولویتهای عصر حاضر، از باب حکم ثانوی اعمال مذکور فاقد مجوز قانونی و شرعی است و دلایل مدافعان مشروعیت آن جای چونوچرا دارد و نقدپذیر است. مقاله حاضر به بررسی این موضوع مهم و مبتلابه جامعه شیعی میپردازد و ادله موافقان را نقد میکند.