ترتب نظریه‌ای در اصول فقه شیعه است و به معنای فعلیت یافتن واجب مهم در صورت انجام ندادن واجب اهم، در فرض تزاحم میان اهم و مهم به کار گرفته شده است، مثل این که به ازاله نجاست از مسجد و ادای نماز امر شده است که اولی اهم است؛ ولی در صورتی که امر اول را ترک کرد، امر دوم را امتثال کند. ترتب به عنوان یک راهکار اصولی و پرکاربرد اصول فقه، خصوصا در ابواب عبادات و در موارد تزاحم دو فعل واجب است لذا نظریه ترتب راهی برای استنباط احکام شرعی دانسته می‌شود. نظریه ترتب نخستین بار از سوی محقق کرکی (مشهور به محقق ثانی) مطرح شد و بعد از وی دیگر اصولیان و فقهای امامیه آن را تنقیح و ضابطه مند نمودند. هر چند در مقابل، برخی اصولیان بزرگ همچون شیخ انصاری و آخوند خراسانی مخالف این نظریه‌اند. در این نوشتار به دنبال اثبات صحت ترتب یعنی جواز امر به ضدین متزاحمین در زمان واحد هستیم که با طول هم قرار دادن دو امر بعد عصیان فعل اهم، فعل مهم را دارای امر کنیم تا مکلف در صورت اتیان فعل مهم عبادی نیاز به اعاده و قضا نداشته باشد. هم چنین آنچه در این نوشتار بدان پرداخته خواهد شد بخشی از مبانی نظری و تطبیقات این مسئله در فروع فقهی و قلمرو نظریه ترتب است که با تکیه بر فتاوای فقهای امامیه صورت پذیرفته است.

منابع مشابه بیشتر ...

5a296cca9ec0d.JPG

نطام سیاسی و راهبرد «قدر مقدور»

ذبیح الله نعیمیان

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در تصمیم‌سازی و نظام‌سازی سیاسی، تعیین نسبت میان مقاصد آرمانی با ظرفیت‌های موجود و قدر مقدوری است که تحقق آن می‌تواند خود را بازآفرینی و بازنمایی کند. نوشته حاضر بر آن است تا با بررسی برخی ابعاد نظری این امر، چشم‌اندازی تطبیقی را از دل نظریه‌پردازی شماری از اندیشمندان دینی ـ سیاسی معاصر ایران ارائه دهد. کسانی که به امید کسب مقاصد آرمانی خود از پنجره تنگ زمانه خویش به تماشا نشسته‌اند. تحصیل اذن فقیه در امور حکومتی، تلاش برای محدودسازی اختیارات نامشروع سلطنتی، در صورت عدم امکان خلع ید از آن، تلاش برای تأمین مشروعیت راهبردهای مختلف در این زمینه‌اند.

5a29693779471.JPG

ضوابط صدور «احکام حکومتی تکلیفی»

ذبیح الله نعیمیان

تدبیر جامعة اسلامی، نیازمند دارابودن اختیاراتی است که صدور احکام حکومتی،بخشی از این اختیارات است. در این میان، این پرسش مهم نسبت به نظام سیاسی اسلام، مطرح است که ضوابط «صدور احکام حکومتی» چیست؟احکام حکومتی یا ولایی از جهت صدوری، احکامی مستقل از احکام شرعی هستند، اما از جهت محتوایی می‌توانند نسبت‌های مختلفی با آنها پیدا کنند. احکام حکومتی یا ولایی، همانند احکام شرعی بر دو نوعند؛ یعنی بخشی از احکام حکومتی از سنخ احکام تکلیفی هستند؛ چنانکه بخشی از آنها از سنخ احکام وضعی می‌باشند.نوشتار حاضر، به بررسی ضوابط حاکم بر صدور «احکام حکومتی تکلیفی» اختصاص دارد و با تفکیک «ضوابط عمومی» از «ضوابط احکام اضطراری»، شش مؤلفه را از زمرة ضوابط عمومی و سه ضابطه را از زمرة ضوابط احکام اضطراری، دانسته است.