یکی از منابع مهمّ پژوهشی در حوزهٔ تمدنی جهان اسلام، نسخ خطی است و بخشی از این مواریث کهن، طبعاً متعلّق به طیفِ جامعهٔ شیعی است. وجود عناصرِ مشترک قوی اعتقادی و مشابهتها و تأثیراتِ رفتاری بکتاشیان از آموزههای مکتب اهلبیت:، با شکلی صوفیانه، حاکی از آن است که آنان، بیتردید، بخشی از جامعهٔ شیعی دورمانده از اصل خویشاند. بررسی مقدّماتی گونهشناختی متون کهنِ بکتاشیان، نشان میدهد بیشترینِ آثار بکتاشیه به زبان ترکی عثمانی و در موضوع کلّی تصوّف، شامل بیان آیینها و آدابِ جمعخانهها، همراه شرح احوال و نقل سخنان رهبرانِ بکتاشیه، افسانههای عجیب تأویلی دربارهٔ رهبران بکتاشیه، بهویژه حاجی بکتاش ولی، همچنین نگاه نیمهلاهوتی به حضرت علی 7 همراه تأثیرپذیریهای بیشتر از آموزههای امام صادق 7، در کنار ردّپایی از عناصر اندیشههای غالیانه و تأویلی شیعی، بهویژه در مسئلهٔ تولّا و تبرّا از غاصبان حقوق اهلبیت: است. تحریر این نوشتار، به روش توصیفی و کتابخانهای، بیشتر بر پایهٔ نسخههای خطی بکتاشیه موجود در کتابخانههای ترکیه بوده است
مرحوم میرزا مهدی اصفهانی در ابواب الهدی و همچنین دیگر تفکیکی ها دائما در راستای مخالفت مکتب اهل بیت با سنت فلسفه اسلامی به ردیه های متکلمان و علمای اهل کلام شیعی استناد می کنند. خوب این نشان می دهد دریافت درستی از تاریخ کلام و فلسفه و مناسبات این دو وجود ندارد. روشن است که شناخت درست مستلزم آگاهی تاریخی داشتن است.
بغداد یکی از اصلیترین مراکز تجمّع شیعیان امامی است که در طول سدههای متمادی به مکان مناسبی برای رشد فرهنگ تشیّع در عرصههای حدیثی، تفسیری، فقهی و کلامی تبدیل شده است. در میان جریانهای نیکشناختۀ امامی در بغداد باید از «جریان اهل ادب» یاد کرد که به رغم جایگاه مهم در تاریخ فکر امامیه، مورد کمتوجهی قرار گرفته است. لذا، این نوشتار برای نخستین بار به بازشناسی این جریان کمشناختۀ امامی در بغداد میپردازد. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که این جریان همزمان با تأسیس بغداد در سده دوم و متأثّر از «ادب دیوانی» برآمده از فرهنگ ایرانیان در آیین کشورداری، پای گرفت. همچنین معرفی شخصیتهای اثرگذار این جریان فکری روشن میسازد که اهل ادب امامیۀ بغداد، افزون بر توجه به امور دیوانی در دستگاه حکومتی، به تولید آثار ارزندهای در دیگر جنبههای ادب همچون ادب زبانشناختی، اخلاقی و دینی همّت گماردند.
محمد بن حسن طوسی (م460ق) صاحب سه کتاب مهم و اساسی در علم رجال شیعه است که دو کتاب به نامهای فهرست و رجال تألیف خود او و دیگری املاء وگزینش کتاب رجال کشی است که شیخ طوسی آن را اختیارالرجال نام نهاد. در هر یک از این آثار با توجه به اهداف نویسنده از تألیف آنها، نوع ارائه اطلاعات رجالی پیرامون راویان و اصحاب اصول و تصانیف با دیگری متفاوت است. نویسندگان مقاله حاضر در صددند روش شیخ طوسی را در ارایه اطلاعات نقدالرجالی (جرح و تعدیل اشخاص و ارزیابی اعتبار آثار آنان ) با توجه به دو کتاب فهرست و رجال او به دست آورده اند. نتیجه حاصل از این پژوهش چنین است که در پیش گرفتن شیوه مصلحتی، توجیه گر بخشی از روش و عملکرد محافظه کارانه شیخ در انعکاس آرای رجالی اوست.شیخ بنا بر عللی که در مقاله بررسی شده بسیاری از اطلاعات رجالی را ارایه نداده است.