از نشانه هاى اهتمام ملاصدرا به قرآن، تفاسير او بر برخى سوره ها و آيات و نيز آثار ديگرى به نام هاى «اسرار آلايات» و «مفاتيح الغيب» است. همچنين استناد وى به آيات الهى در بسيارى از مباحث فلسفى و عرفانى اش مشهود است و از علائم توجه خاص او به حديث نيز، شرح بر اصول كافى و استناد به روايات در بسيارى از موضوعات تفسيرى و فلسفى مى باشد. در اين مقاله سعى نگارنده بر اين است كه بيان و بررسى رواياتى مبادرت ورزد كه ملاصدرا را در تفسير خود از آيات قرآن كريم و در مجموعه تفسيرى خويش بدان ها استناد نموده است. شايان ذكر اين كه آن مفسر گران قدر و حكيم فرزانه در قسمت هاى مختلف تفسير خود، جمعاً به حدود هزار و دويست حديث استناد، كرده است كه براساس استخراجى كه صورت گرفته، معلوم مى شود كه ديد وى در مراجعه به روايات وسيع بوده و در مراجعه به كتب حديث تفاوتى ميان منابع شيعه و سنى قائل نمى شده و در جاى مناسب خود، روايات مربوط به هر موضوع را مورد استفاده و استناد قرار مى داده است.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
دانش تفسیر قرآن همواره یکی از ضروری ترین نیازهای علمی مسلمانان به شمار آمده که این نیاز به دلیل اهمیت نقش قرآن به عنوان نخستین و اصلیترین منبع دین و شریعت همواره رو به فزونی است. در این راستا برای نیل به مدالیل و مفاهیم قرآن بیش از همه پرداختن به معناشناسی واژگان قرآنی اهمیت بسزائی دارد. بررسی و کنکاش در تعریف واژگان و تعیین حد و مرزهای کاربردی آنها در هنگامه نزول با توجه به اسباب و انگیزههای نزول آیات برای پژوهشگر فرصتی فراهم میسازد تا درباره مصداقهای گوناگون منطبق با مفهوم واژگان به دیدگاهی صائبتر دست یابد.در این مقاله تلاش گردیده مفهوم تبار و دودمان «ذریه» از دیدگاه قرآن و حدیث مورد بررسی قرار گیرد به همین منظور با استمداد از تلاشهای لغت پژوهان و مفسران قرآن و با نگاهی به روایات پیشوایان معصوم پس از تحلیل مفاهیم لغوی واژگان قرآنی از قبیل «ذریه، نسب، آل، عترت و...» در پی پاسخ به این پرسش برآمده که آیا از دیدگاه قرآن ذریه تنها از جانب پدر پذیرفته شده یا از جانب مادر هم پذیرفتنی است. دیگر اینکه نسب با ذریه چه نسبتی دارد. سپس به تحلیل حکم فقهی تخصیص خمس به سادات مبتنی بر این پژوهش پرداخته که آیا در اطلاق عنوان سادات و به تبع آن حکم شرعی خمس به ایشان به کدام رابطه از «نسب یا ذریه» استناد میشود.
اعتقاد به مهدویت و مسأله ظهور حضرت مهدی( به مثابه یکی از مسائل ریشهدار و با پیشینهای کهن، میان اصول پذیرفته شده اسلامی به حساب میآید. میتوان اذعان کرد این موضوع، از مواردی است که اتفاق نظر همه دانشمندان اسلامی را همراه داشته است، و روایات فراوانی به صورت متواتر در باره آن، وارد شده است؛ با این وجود، تعداد اندکی که شاید شمار آن از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند، به تردید و انکار این مسأله مهم پرداختهاند که احمد امین و محمد رشید رضا از آن جملهاند. این نوشتار، ضمن مطرح کردن دلایل سست و بیبنیاد آنان در انکار موضوع مهدویت، به نقد و ارزیابی آنها مبادرت میورزد.