واکاوی ریشهها و علل پیدایش پدیده خطرناک غلو - که عمدتا به صورت زیادهگویی در حق ائمه شیعه(ع) نمود یافته - از اهمیت خاصی برخوردار است. بدون شک، آشنایی دقیق با ریشهها و علل به وجود آورنده غلو، در بسیاری از موارد، میتواند افراد را از گرفتار شدن در این دام خطرناک رهایی بخشد. پژوهش حاضر، که با تکیه بر اسناد متقدم تاریخی، حدیثی، فرقهشناختی و توجه به دیدگاههای صاحب نظران، شکل گرفته، نشان میدهد غلو و گزافهگویی، ریشه در علل و مسائل مختلف روانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادی دارد. از عوامل روانی میتوان به حب افراطی، حس اسطورهسازی، جهالت و نادانی و تعصبات کورکورانه؛ از عوامل اجتماعی، به فشارهای سیاسی و رفع آنها؛ از عوامل سیاسی، به دشمنی با اهل بیت(ع) و اسلام؛ و از عوامل اعتقادی میتوان به اباحیگری، اختلاف فرقهای و تاثیرات خارجی در این زمینه، اشاره کرد.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
شیعه پژوهی غربیان فرایند طولانی را پشت سر گذاشته و دیدگاه های آنان در این زمینه به ویژه در سده بیستم میلادی تحولات شگرفی داشته است. آثار آنان به دلیل برخورداری از روش های پژوهش نوین جایگاه بایسته ای پیدا کرده اند که چندان توجه پژوهشگران را جلب نکرده است.(پیشینه) بدین روی روش شناسی شیعه پژوهی غربیان از اهمیت زیادی برخوردار است. این نوشتار با در نظر گرفتن این پرسش که روش پدیدارشناسی در مطالعات شیعی غربیان چه جایگاهی دارد؟ (پرسش) به بررسی این روش در مطالعات شیعی آنان و مولفه های پدیدارشناسی دیوید پینالت خواهد پرداخت. (هدف) روش پدیدارشناسی، به گمان بسیاری، روشی همدلانه با مکتب تشیع است و نشان گر تاثیرپذیری غربیان از مطالعات شیعی قلمداد شده است. (فرضیه) به دلیل این که پینالت آثار فراوانی در این زمینه دارد و از سوی دیگر به شهرهای مختلفی در هند و کشورهای شبه قاره هند سفر کرده و روش پدیدارشناسی را دقیقا انجام داده است، با روش توصیفی و تحلیلی راهکارهای او در یکی از آثارش (روش) به بررسی راه ها و ابعاد مطالعات او در شناخت شیعه و کاربست روش شناسانه شیعه پژوهی او می پردازیم. (تبیین مسئله) مهمترین دست آورد تحقیق این است که برخلاف گمان بسیاری، روش پدیدارشناسی هم گرایانه نبوده است و بر اساس اهداف مشخص برای شناخت جایگاه و ظرفیت کنونی و آینده مذهب تشیع و جایگاه جامعه شناختی سنت-های شیعی انجام می گردد که نمونه آشکار آن در نوشته های پینالت موجود است. (یافته)