جابر بن يزيد جعفي (حدود ۵۰ - ۱۲۸ق) از اصحاب نامدار و مورد وثوق امام باقر و امام صادق عليهما السلام و از دانشمندان بزرگ شيعه اماميه در نيمه دوم قرن اول و نيمه اول قرن دوم هجري است. با وجود اعتقاد راسخ او به مکتب اهل بيت عليهم السلام ، توجه وي به بطون آيات و احاديث - که در برخي از روايات و اقوال منقول از او نيز بدان تصريح گرديده - سبب شده که غاليان وي را از پيشکسوتان خويش شمرده، از او به عنوان کسي که از اسرار، علوم الهي و مقامات معنوي و فوق انساني امامان عليهم السلام آگاه بود، ياد کنند. سوء استفاده غاليان از نام و شخصيت وي باعث شده که برخي جابر جعفي را شبه غالي بدانند و يا او را از غاليان نيمه افراطي به شمار آورند و عدهاي نيز به صراحت او را غالي معرفي کنند؛ حال آن که او از اتهام غلو مبراست. اخبار منتسب به جابر جعفي در آثار غلات به خصوص نصيريه نمونههايي گويا از سوء استفاده غاليان از شخصيت او است که ميتوان آن را اصليترين عامل اشتهار وي به عنوان يک غالي نزد بدنه اصلي شيعه قلمداد نمود.
پذیرش وجود لایه های معرفتی برتر و لوازم آن، اهمیت جایگاه اسرار در رسیدن به فهم دقیق از معارف دینی را جلوه گر می سازد. نگاشته حاضر میکوشد با رویکردی توصیفی–تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، پس از بررسی معناشناختی سر و اشاره به خاستگاه آن در اسلام، دلایل استفاده پیشوایان شیعه از اسرار را بیان دارد؛ سپس به اهمیت واکاوی مسئله سر و انتقال بخشی از اسرار موجود در میان مجموعه معارف اهل بیت (ع) می پردازد؛ همچنین زوایای ایجابی و سلبی اسرار و افشای آن را نمایان می سازد تا با اثبات لایه های متناظر آموزه های شیعی، به پیامدهای آن مروری داشته باشد.
گزافه گویى درباره افراد و شخصیتها درمیان اقوام و ملل مختلف سابقه دیرین دارد. انسان به خاطر علاقه به خود و باورهاى خود دوست دارد رهبران و پیشوایان دینى و سیاسى اجتماعى خود را بیش از آنچه که هستند بزرگ جلوه دهد. زمانى که این پندار و تصور غلط نشانه عشق و ایمان به آنان تلقى شود موجب سقوط در وادى هولناک غلو مى گردد.
ویلفرد مادلونگ یکی از برجستهترین خاورشناسان شیعهپژوه معاصر است که آثارش در همسنجی با سایر شیعهپژوهان غربی از امتیازهای علمی و روشی بسیاری برخوردار است. اولین مقالۀ مدخل «حسینبن علی علیه السلام» در دایرةالمعارف ایرانیکا در مورد حیات و اهمیت امام حسین علیه السلام در شیعه، توسط وی نگاشته شده است. در این پژوهه با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و نقد مقالۀ مادلونگ پرداخته شده است. برایند بررسی و نقد گزارش وی، خصوصا در مورد شیوۀ استفاده از منابع در روایت رخدادهای پیرامون صلح و تدفین امام مجتبی علیه السلام و برخی از مواضع حضرت اباعبدالله علیه السلام است. مادلونگ در مقالۀ خود، صرفا به نقل مبتنی بر منابع بسنده نکرده و در بسیاری از موارد، برداشتها و تحلیلهای شخصی خود را نیز ارائه کرده است.
از آنجا که جریان اسلامشناسی و یا به عبارت صحیحتر اسلام پژوهی(1) در غرب، شیعه و منابع شیعی را کمتر مورد توجه قرار داده است؛ در این گفتار مختصر تلاش میکنیم تا ضمن ارایه برخی گواهیها و نمونهها از این کمتوجهی حتیالمقدور به بررسی علل آن پرداخته، آنگاه مراحل گوناگون شیعه پژوهی در غرب از آغاز تا کنون و عوامل مؤثر بر این مراحل را بازگوییم. بدیهی است که بررسی آراء شیعه پژوهان غربی ضرورتا به منزله رد یا تأیید اولیه و شتابزده آنها نیست، بلکه مراد این است که با دانستن نگاه غربیها نسبت به اسلام و شیعه، بتوانیم به نوعی غربشناسی انتقادی(2) دست یابیم والا نه رد و تکذیب شیعه توسط غربیها باید ما را از درون تهی کند و نه تأیید بیجهت ایشان از اسلام به یک معنا امر مهمی است.