«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.
"این غیبت همچنان ادامه دارد و تا آخر زمان نیز که حضرت مهدی(عج)با رجعت خود مجددا دعالت را روی زمین احیا کند به طول خواهد انجامید5. برخی قائل شدند که او در همان جوان سالی از دنیا رفته است؛برخی دیگر چنین پنداشتهاند که او در کهنسالی ررحلت کرده است و برخی دیگر اساسا وجود او را انکار کرده بر آن شدند که امام حسن عسکری(ع)اصلا فرزند پسری نداشته است و گروهی نیز از زنده بودن پسر امام یازدهم(ع)به عنوان مهدی غایب و رجعت او در آخر زمان دفاع کردهاند. در اینجا بیان دلایل امامیه برای غیبت امام خالی از فایده نخواهد بود،این دلایل را در چهار دسته میتوان بیان کرد: 1-حفظ جان امام دوازدهم(ع):در احادیثی که برخی از آنها به پیامبر(ص)منسوب است بر ضرورت غیبت حضرت قائم(عج)تاکید شده است،این احادیث دلیل این امر را در خطر بودن جان امام بیان کردهاند25. مجددا یادآور میشویم که به منظور به دست آوردن نگرشی منسجم و سازگار از باورهای امامیه نخستین،لازم است ضمن در نظر گرفتن عناصر مختلف و متفاوت این مکتب،کلیت آن را نیز لحاظ کنیم: 1-دلیل تاریخی:قائم(عج)برای گرفتن انتقام خون حسین(ع)رجعت خواهد کرد. دلیل سوم به نوعی مکمل دلیل دوم است؛به این معنا که دینهایی را که مهدی(عج)احیا میکند دیگر فقط شریعت ظاهری نیستند،بلکه همزمان از معانی و تعالیم باطنی نیز برخوردارند و این همان آگاهی تامی است که تمام انسانها(به واسطه امام) از اسرار وجود و اسرار دین خود به دست میآورند و بیشک در اینجاست که تعریف امام باقر(ع)از واژه«مهدی»قابل فهم خواهد بود:«مهدی[هدایت شده]از آن جهت مهدی نامیده شده که[انسان را]به تعلیم سری هدایت میکند»."