مبحث معاد جسمانی اصولا از پیچیدگی خاصی برخوردار است و نظرات مختلفی در این خصوص وجود دارد که از این میان صدر المتألهین شیرازی با شیوهء خاص فلسفی خود تلاش کرده است معاد جسمانی را به نحوی تبیین کند مه هم با نصوص و ظواهر قرآن و حدیث سازگار باشد و هم شبهات عقلی وارد بر آن را حل کند و ضمنا خلا توجیه فلسفی معاد جسمانی را نیز مرتفع سازد. در این مقاله،پس از اشاره به دیدگاههای مختلف دربارهء معاد جسمانی و نیز برداشتهای متفاوتی که از دیدگاه صدر المتألهین در این زمینه به عمل آمده،سعی شده است که نظر تحقیقی و نهایی این فیلسوف بزرگ درباره معاد جسمانی تبیین شود و سازگاری و ناسازگاری آن با معاد جسمانی مطرح در قرآن روشن گردد.
علم امام (ع) بارزترین صفتی است که از دیرباز در امامشناسی مورد توجه عالمان و متفکران اسلامی بوده است. اندیشمندان شیعی این ویژگی را از شروط بنیادین امامت دانسته و در رویارویی با دیگر گروههای اسلامی بر آن تأکید کردهاند. مطالعه دربارة این موضوع همواره با نگرشها و رویکردهای فکری مختلفی مواجه بوده و بروز اختلافاتی را در مقدار و چگونگی علم امام (ع) موجب شده است. این تحقیق، با رویکردی تطبیقی و با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، دیدگاه حکمت متعالیه را در این باره بررسی میکند. بر اساس نتایج این پژوهش، حکمت متعالیه بر تقیّد علم امام (ع) به ذاتی نبودن و افاضه از جانب خداوند متعال و نیز بر عدم احاطة علم ایشان نسبت به کنه ذات و صفات ذاتی خداوند متعال اذعان دارد. همچنین، هر آنچه حکمت متعالیه دربارة علم گستردة امام به همة موضوعات و حقایق بیان میدارد، به قوس نزولی و وجود نوری امام (ع) برگشت میکند نه به وجود عنصری و قوس صعودی ایشان.