پس از سقوط سامانیان، سرزمین ماوراءالنهر در شرق خراسان، تحت حاکمیت اقوام ترک مسلمان، موسوم به قراخانیان، قرار گرفت که بیش از دو قرن، یعنی از سال 389ـ609 ق. (هفت سال قبل از یورش مغولان به آن سرزمین)، دوام یافت. در سدههای پنجم و ششم هجری، گروههای زیادی از سادات علوی و شیعیان اسماعیلی، به سبب وجود شرائط خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در ماوراءالنهر حضور یافته و مسکن گزیدهاند. این مقاله بر آن است تا حضور پیروان مذاهب شیعی در ماوراءالنهر را در سدههای پنجم و ششم بررسی کند.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
شیعیان، همپای تحولات علمی جهان اسلام در قرن سوم هجری، بهخصوص نهضت ترجمه، با تکیه بر عقلگرایی ویژه شیعی، ضمن پایبندی به مبانی فکری خود، از دانشهای وارداتی استقبال کردند و به علوم کاربردی از جمله جغرافیا روی خوش نشان دادند. در این مقاله، با استفاده از منابع رجالی شیعی و غیرشیعی، زندگینامهها و تألیفات جغرافیایی و تاریخهای محلی موجود، اَشکال و حوزههای مختلف مطالعات جغرافیایی دانشمندان شیعی، تا قرن ششم هجری با روش تحلیلی ـ وصفی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که با وجود از بین رفتن بسیاری از جغرافیانگاشتههای شیعی در گذر ایام به علل مختلف، سهم آنان در تدوین منابع جغرافیایی چشمگیر بوده است. شیعیان با اینکه اغلب در شهرها و مناطق خاصی تمرکز داشتند، در مطالعات و تألیفات جغرافیایی خود همانند نویسندگان اهلسنّت، توجه ویژهای به جغرافیای جزیرةالعرب نشان دادند و به تدوین منابعی درباره قبایل عرب و مساکن آنان و نیز پدیدههای طبیعی آنجا پرداختند. شیعیان همچنین، آثاری در زمینه معرفی شهرها و مناطق شیعهنشین، بهویژه شهرهای: عراق، مناطق دارای جنبه زیارتگاهی، شهرهای مأمن و یا مدفن سادات و علویان و در ججمی کمتر، آثاری در زمینه جغرافیای طبیعی و جغرافیای نجومی و انسانی پدید آوردند