ملوک بهمنی (حک: 748-934ق) به عنوان اولین حاکمان مستقل مسلمان در دکن، تسنن را مذهب رسمی خود قرار دادند. با این همه، اقدامات و عملکرد برخی از آنان زمینه های رونق و شکوفایی تشیع در دکن را فراهم کرد. این امر از طریق حمایت از علما، صوفیان، سادات و شیعیان و جذب آنان از مناطق گوناگون اسلامی صورت گرفت. این نوشتار در صدد است به جایگاه تشیع در این دوره بپردازد تا از این طریق، روشن گردد چگونه تمایلات شیعی در دوره ملوک بهمنی رواج یافت؛ چنان که در سال های پایانی حکومت آنان، تشیع در بخش هایی از دکن توسط برخی فرماندهان نظامی به عنوان مذهب رسمی اعلام گردید
پس از انقراض حکومت بهمنیان در منطقه دکن، پنج حکومت به نامهای قطبشاهیان، عادلشاهیان، نظامشاهیان، عمادشاهیان و بریدشاهیان، جانشین آنها شدند که از این میان حکومت قطبشاهیان، نظامشاهیان و عادلشاهیان، شیعه را مذهب رسمی حکومت خود اعلام کردند. سلطانقلی قطبشاه حکومت قطبشاهیان را در سال ۹۱۸ قمری در گلکنده پایهگذاری کرد. حکام این سلسله، همواره با دربار صفویه شیعهمذهب روابط بسیار خوبی داشتند. حمایتهای بیدریغ فرمانروایان قطبشاهی، موجب شد تا ایرانیان زیادی به دکن مهاجرت نمایند. با ورود میرمحمد به گلکنده در سال ۹۸۹ قمری، دوره گسترش و شکوفایی فرهنگ ایرانی ـ شیعی در این منطقه آغاز گردید. علامه بهواسطه تقوا و هوش سیاسی خود، توانست به منصب پیشوایی نایل شود که بالاترین مقام در دربار قطبشاهی بعد از شاه بود. بناهایی که وی به سبک ایرانی در حیدرآباد و اطراف آن ساخت، موجبات گرایش مردم منطقه به فرهنگ ایرانی ـ شیعی را فراهم نمود. مراسم مذهبی شیعه بهویژه آیین عاشورا تحت تأثیر میرمؤمن، با شور و حال خاصی برگزار میشد و هنوز هم نشانههای این اثرگذاری در میان مردم هند دیده میشود. این پژوهش، با بررسی کتابخانهای و بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی، به نقش میرمؤمن استرآبادی در ترویج و گسترش فرهنگ ایرانی ـ شیعی در دکن میپردازد.
مکتب فکری کرمان که شاهنعمتالله ولی بنیانگذار آن است، یکی از مکاتب مهم فکری در ایران به شمار میآید. دوران تدریس و تعلیم وی مدت شصت دهه در کرمان استمرار داشت: از این مدت، حدود دو دهه در فرمانروایی مظفریان و چهل دهه را در فرمانروایی تیموریان سپری کرد. شاهنعمتالله در دوران تدریس و ارشاد، هم در سمرقند و هم در کرمان، با حکومت مذهبی تیمور و آلمظفر که به ترتیب تابع احکام فقه حنفی و شافعی بودند، در باطن همکارینکرد و به دور از هر گونه همکاری سیاسی و قضاییبا دو حکومت مذهبی وقت، صلاح دین را در ترویج و گسترش تعالیم خویش در تأسیس مکتب کرمان دنبال کرد تا تفکرات حقیقی شیعه و مستحسنات ناب صوفیه را به دور از هر گونه دستور حکومتی و خطمشی سیاسی ادامه دهد.
عادلشاهیان، بهعنوان یکی از حکومتهای شیعهمذهب، بهمدت دو قرن (895-1097ق / 1489-1986م) بر بیجاپور (منطقهای از دکن) حکومت کردند. یوسف عادلخان، نخستین حاکم عادلشاهی، مذهب تشیع را در قلمرو خود بهرسمیت شناخت. این امر همزمان با شکلگیری حکومت شیعه مذهب صفوی در ایران بود. با این همه، برخی از جانشینان وی درصدد احیای مذهب تسنن برآمدند. این نوشتار درصدد است جایگاه و موقعیت تشیع در دربار عادلشاهیان را بهلحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی کند و به این مسئله پاسخ دهد که چگونه تشیع در دورة حاکمان عادلشاهی در منطقة بیجاپور بهرسمیت شناخته شد؛ بهگونهای که با وجود تقابل اهل تسنن با تشیع، مذهب تشیع همچنان در دربار عادلشاهیان برتری و تفوق خود را حفظ کرد؟ در پاسخ به این پرسش، به این فرضیه پرداخته شده است: رقابت میان آفاقیهای شیعه و دکنیهای سنیمذهب در منطقة دکن، یوسف عادلخان را که تمایلات شیعی داشت، بهسمت ایجاد حکومتی شیعهمذهب که بدان وسیله آفاقیها بر دکنیها تفوق یابند، سوق داد. همچنین شکلگیری دولت شیعهمذهب صفوی در ایران از یکسو و فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعیان در بیجاپور از سوی دیگر، از عوامل مهم تداوم و تفوق تشیع در دورة عادلشاهیان بوده است.