پس از نزول قرآن کریم در کسوت زبانی مشابه با زبان اعراب، ده ها هزار حدیث رسول اکرم و اهل بیت با همین زبان گفته و نوشته شدند (ر.ک به: حسینی، 1417ق، ص142/ حکیمی، 1381، ص37)؛ متونی چون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و نیز زیباترین مضامین و عمیق ترین نیایش های بشر با خداوند متعال، لباس همین زبان را پوشیدند؛ و این هم بزرگ ترین خدمت به زبان عربی بود. در دو سده اخیر، نهضتی در سرزمین های پهناور اسلامی شکل گرفت که از آن به «نهضت بیداری اسلامی» یاد می کنیم. صلای دعوت نهضت از سوی عالمان و ناصحان امت اسلامی در کشورهای مختلف، درافکنده شد. این دعوت ابعاد فکری و فرهنگی مهمی داشت که خود، راز پیشرفت و ماندگاری آن شد. یک اندیشه اساسی و محرک قوی برای نهضت فراگیر اسلام، اندیشه بازگشت به قرآن و اندیشه دیگر ـ که کمتر بدان پرداخته شد ـ اندیشه بازگشت به نهج البلاغه و اندیشه های امیرالمومنین بود. نهضت بیداری، با بین الملل اسلامی گره خورد و در قید و قالب های قومی و قبیله ای محصور نگشت؛ همان گونه که نهج البلاغه خود یک سند مهم بین المللی است و روی آوری به آن، به شیعیان محدود نمانده است. با این همه، در روی آوری به نهج البلاغه کوتاهی های فراوانی وجود دارد؛ لذا این منبع مهم، همچنان و با جدیتی افزون، باید مد نظر و توجه باشد.
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
بعثت پیامبران و جانشینان ایشان در شرایط زمـانی و مکـانی گونـاگونی روی داده و از جمله علل آن، تعلیم شرایط گوناگون زندگی به انسانهای پیـرو دعـوت انبیاست . دعوت و مجاهدت یک پیامبر به موضوع طغیان سیاسی پیوند مـی خـورد و دعوت پیامبر دیگری به فساد اقتصادی و دیگری به انحطـاط اخلاقـی . در میـان انبیا و اوصیای الهی ، نام دو امام را بـا موضـوع تمـدن، سیاسـت و فرهنـگ امـت اسلامی و بشری می توان قرین یافت : حضرت ابراهیم (ع) و حضرت رضا . (ع)در میان این دو شخصـیت الهـی کـه در دو منتهـی الیـه زمـانی و مکـانی نیـز ایستادهاند، جدا از ارتباط نسبی ، شباهت های درخور توجهی می توان یافـت کـه از جملة آنها، حضور در دو حوزة مهم تمدنی ، سروکار داشتن با دو دستگاه سیاسـی زیرک و طغیانگر، سیر گستردة جغرافیایی و بین المللـی ، سـروکار داشـتن ادیـان و مذاهب گوناگون با ایشان و موضوع مناظرهها و احتجاجات است . مقالة حاضر مقایسه ای میان سیرة این دو امام با نگاه فرهنگی و تمدنی اسـت . در این مقاله امام رضا(ع) را امامی می یابیم که با توجه به اقتضائات زمان، میراثدار برتر سیره و سنت پدر و پیشوای امم ، یعنی ابراهیم حنیف ، است . روشن است کـه بازخوانی فرهنگی و تمدنی سیرة پیشوایان، از نیازهای اساسـی امـت اسـلامی در مقطع حساس و سرنوشت ساز کنونی است .
شخصيت ابراهيم(ع) در قرآن با ابعادي همچون «پدر و تبار عالي»، «پدر ذريه و امت بسيار» و «صاحب دعا و دعوت هاي سرنوشت ساز» معرفي شده است. او پيامبر احتجاج هاي برهاني و پيشواي خردمند و محترم نزد ملل و نحل مختلف است و از جمله دعاهاي حضرت ابراهيم(ع)، داشتن ذريه اي مومن و مسلم و باقي ماندن زباني گويا و صادق پس از اوست. از نگاه قرآن و روايت ها، نسل حضرت ابراهيم(ع) تا پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت ايشان امتداد يافته و در نهايت به امام رضا(ع) و البته چهار امام بعد رسيده است. اما موقعيت امام رضا(ع) در اين بين، بارز و ميان او و حضرت ابراهيم شباهت هاي متعددي مشهود است: امام رضا(ع) داراي مقامي شاخص در زمينه احتجاج ها و براهين فطري است و مناظره ها و جدال احسن او با دانشمندان اديان، فصلي شاخص در تاريخ امامت است. دو امام مذکور همچنين در دو نقطه و موقعيت تمدني زاده شده اند و دعوتشان، جنبه هاي سياسي و تمدني يافته است. اين مقاله در پي بررسي تطبيقي سيره اين دو پيشواي بزرگ و بيان ابعادي از حساب و حکمتي است که در کار آن دو در تاريخ نبوت و امامت تعبيه شده است.