سازمانهای دعوت عباسیان و وکالت امامیه، دو سازمان مخفی بودند که در مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی فعالیت میکردند. امامان شیعه( در زمان حضور برای ارتباط با شیعیان از سازمان وکالت استفاده میکردند. عباسیان نیز برای گسترش دعوت خود از داعیان بهره میبردند. با بررسی تطبیقی این دو سازمان، داوری بهتر تاریخی درباره عملکرد امامان و شیعیان، و عباسیان و پیروانشان امکانپذیر میشود.پرسش اصلی در این مقاله آن است که این دو سازمان چه تفاوتها و شباهتهایی در مرحله شکلگیری و عوامل پیدایش داشتهاند؟ عباسیان وارث تشکیلات دعوت ابوهاشم بودند، ولی امامیه سازمان وکالت را خود تأسیس کرده بودند. تلاش برای رسیدن به اهداف، وجود اختناق، فعالیت جناحهای رقیب، وجود زمینههای مساعد، لزوم ارتباط با پیروان و جمعآوری منابع مالی، از عوامل پیدایش هر دو سازمان بود، علاوه بر این، در سازمان وکالت، دشواری ارتباط امام( با شیعیان و ایجاد آمادگی برای دوران غیبت نیز از عوامل پیدایش آن شمرده میشود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
منابع تاریخی و حدیثی فریقین ذیل بررسی فرزندان امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام، «محسن» را یکی از فرزندان آنان شمردهاند. اما منابع عامه درباره تولد، وفات و یا شهادت محسن اختلاف نظر دارند. بسیاری از آنها ضمن برشماری ایشان در عداد اولاد حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام، صرفا به مرگ او در کودکی اشاره کرده اند. برخی از آنها نیز یا اساسا اخبار شهادت محسن را نقل نکرده و یا تحریف و حذف کرده اند. از سوی دیگر، اکثر قریب به اتفاق منابع شیعه علاوه بر ذکر نام محسن، به سقط شدنش در اثر هجوم به بیت حضرت فاطمه علیها السلام تصریح دارند و معدودی نیز وفاتش در کودکی را بدون ذکر سبب نقل کرده اند که با قول به سقط و شهادت منافات ندارد. ازآن روکه برخی از پژوهندگان معاصر ضمن گزارش اخبار متون شیعه، در اعتبار و دلالت آنها تشکیک روا داشته اند، در این مقاله، گزارش های موجود در منابع فریقین بررسی و اعتبارسنجی شده است.
با رحلت غمبار رسول خدا( حوادث تلخ دیگری رخ داد که نوک اصلی پیکان این حوادث متوجه اهلبیت رسول خدا( بود. تجمع تعدادی از مهاجران و انصار در سقیفه، سرآغاز شکلگیری جریان انحراف مسیر خلافت بود؛ جریان اما به اینجا ختم نشد و پیامدهای آن، حتی در شکل هجوم به خانه برترین بانوی هستی و مصدومیت و سپس شهادتش بروز یافت. در فاصله اندک میان اجتماع سقیفه و شهادت حضرت فاطمه( حوادثی رخ داده که مستقیم یا غیرمستقیم با شهادت آن حضرت مرتبط است. تاکنون پژوهشهای متعددی در خصوص رخداد سقیفه و پیامدهای آن به نگارش درآمده، اما در این خصوص، که تاریخ و ترتیب حوادثی که منتهی به شهادت صدیقه طاهره( شد، چگونه بود، اثری درخور توجه به چشم نمیخورد. با توجه به اینکه گزارشهای تاریخی نیز معمولا به تاریخ دقیق حوادث یادشده نپرداخته، در این نوشتار تلاش شده است با بررسی مجموعه شواهد و قراین تاریخی ـ روایی موجود، به تصویری دقیق و نزدیک به واقع در اینباره دست یابیم.