از مهمترین نکات در فهم متون تاریخی، درک درست اصطلاحات پرکاربرد آن است؛ چرا که محقق را در شناخت فضای تاریخی مورد تحقیق کمک کرده و او را از پیشداوری های مختلف حفظ می کند. یکی از این اصطلاحات، کلمه «امیرالمومنین» است که در متون تاریخی و بعضا مذهبی مسلمانان از جایگاه ویژه ای برخوردار میباشد. در مقاله «جستاری در کاربرد امیرالمومنین در فرهنگ و تمدن اسلامی» آقای دکتر سید علیرضا واسعی که در شماره 22 فصنامه علمی پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی به چاپ رسیده است، ضمن پرداختن به این اصطلاح و بررسی سیرتاریخی مفهوم آن در میان عامه مسلمانان و حاکمان اسلامی از جمله پیامبر و دیگر خلفا، تلاش شده تا به این پرسش، پاسخی مناسب داده شود که آیا در وضع اولیه این اصطلاح، مفهوم رهبری سیاسی جامعه اسلامی در نظر گرفته شده است یا دارای مصداق معینی بوده که در گذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی به دیگر افراد سرایت کرده است؟ وی تلاش نموده تا به دور از پیشداوری های عقیدتی یا فرهنگی دستاورد متفاوتی را ارائه کرده وخاستگاه این اصطلاح را در فرهنگ جامعه اسلامی مشخص کرده، فراز و فرودهای آن را طول تاریخ اسلام بیان نماید.
در مطالعات تمدنی اسلام، «امیرالمؤمنین» یکی از واژههای پرکاربرد و مهم است و عموماً بر کسی اطلاق میشود که رهبری سیاسی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، اما آیا در وضع اولیه به همین معنا بود یا تغییری در آن رخداده؛ آیا دارای مصداق معینی بوده یا درگذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی پدید آمده است، همیشه مباحثی را به خود معطوف داشته است. این مقاله با رویکردی علمی و جدای از نگرههای عقیدتی بر آن است تا جایگاه آن را درگذر زمان بهاجمال نشان دهد با این فرضیه که بهرغم دینی بودن منشأ آن، در عهد حاکمیت اسلامی معنای سیاسی یافته که حتی از سوی امامان نیز مورد استناد و تأیید قرارگرفته است، چنانکه بهزودی در معنای سومی نیز بهکاررفته است، اما همه اینها با یکدیگر قرابت مفهومی دارند.