تاریخ دولت های شیعی از مباحث مهم تاریخ تشیع است. آشنایی با چگونگی تشکیل و عملکرد این دولت ها در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، جغرافیای انسانی و نقش آ نها در گسترش معارف شیعی و شناخت عوامل ضعف و سقوط آ نها می تواند در فهم بهتر تاریخ تشیع مفید باشد. این حکومت ها در آغاز غالبا محلی و زمینه فعالیتشان محدود بود، اما به تدریج و با گسترش تشیع در مناطق مختلف، در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، شیعیان دولت های قدرتمندی تاسیس کردند که دامنه نفوذ آنان بیشتر سرزمین های اسلامی را دربرمی گرفت. کتاب دولت های شیعی در تاریخ وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و چگونگی شکل گیری و افول این حکومت ها را در قالب پنج فصل با عنوان های «کلیاتی در باب تشیع»،«دولت های شیعی در ایران»،«دولت های شیعی در جزیرة العرب،عرق و شام»، «دولت های شیعی درشمال آفریقا و اندلس»و«دولت های شیعی در هند»بررسی می کند.
فتوحات اعراب موجب تغییر و تحول گستردهای در حیات مادی و معنوی ایرانیان، بهویژه دگرگونی در برخی مولفههای سازنده هویت ایرانی شد. پیامد این رویداد ازبینرفتن برخی عناصر سازنده هویت همچون سرزمین و دولت، و تغییر برخی عناصر مانند دین، در برابر قابلیتهای برتر دین جدید بود. در مواجهه با چنین وضعیتی فرهیختگان ایرانی کوشیدند به روشهای مختلف به هویت ایرانی در کنار اندیشههای اسلامی تداوم بخشند. ایشان در کنار توجه به تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، اندیشههای شیعی را در آثار خود منعکس کردند و درصدد پیوند زدن میان هویت ایرانی و تشیع برآمدند. اگرچه این تلاشها به علت استیلای معنوی دستگاه خلافت عباسی راه به جایی نبرد، ولیکن در دراز مدت با ایجاد تغییرات فرهنگی زمینه احیای مجدد ایران بر پایه آموزههای شیعی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی مطالعه انعکاس اندیشههای شیعه در منابع مختلف تاریخی و ادبی پیش از حملات مغول و بررسی تاثیر آن بر گسترش تشیع به عنوان یکی از مولفههای مهم هویت ایرانی است.
گرچه توقف بر شخصی از اهل بیت (علیه السلام) به عنوان آخرین امام (علیه السلام) و مهدی منتظر (علیه السلام)، مسئلهی بی سابقه و جدیدی نبوده اما گروهی از شیعیان که امام کاظم (علیه السلام) را مهدی و قائم منتظر میدانستند و بر همین اساس رحلت آن حضرت را منکر گشته و از پذیرش امامت حضرت رضا (علیه السلام) سرباز زدند با نام واقفیه یا واقفه شناخته شدند. این گروه به دلیل اینکه تهدیدی جدی برای تفکر اصیل شیعه به حساب میآمد کانون توجه و اهتمام امام رضا (علیه السلام) قرار گرفت و بخش وسیعی از توان و فرصت پیش روی حضرت را مصروف خود ساخت. به همین مناسبت، واکاوی ماهیت و شخصیتهای جریان مذکور، از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهشگران و تحلیلگران مطالعات اسلامی قرار گرفته است. گرچه در معرفی فرقهی مذکور، آثار ارزشمند و قابل توجهی ارائه شده اما تحلیل روابط و مواضع متقابل واقفیه و امام رضا (علیه السلام) کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، نگارنده از زاویهی مذکور با روش توصیفی - تحلیلی و با شیوهی گردآوری چیستی و کیستی واقفیه؛ 2. نحوهی مواجههی امام رضا (علیه السلام) با این جریان.
توقف بر شخصى از اهل بيت (عليهم السلام) به عنوان آخرين امام و مهدى منتظر، تا زمان امام كاظم (ع) مسأله بىسابقه و جديدى نبود، لذا گروهى از شيعيان كه آن حضرت را مهدى و قائم منتظر مىدانستند، با نام واقفيه يا واقفه شكل گرفتند. اين گروه، ضمن اينكه بخش وسيعى از توان و فرصت حضرت رضا (ع) را مصروف خود ساختند، از جهات متعدد، تهديدى جدى براى تفكر اصيل شيعى به حساب مىآمدند. به همين مناسبت، پژوهشگران و تحليلگران مطالعات اسلامى، واكاوى ماهيت و شخصيتهاى جريان مذكور را از زواياى مختلفى بررسى كردهاند و نوعاً اصالت را به انگيزههاى بانيان اين انديشه مربوط ساختهاند. اما نگارنده در نوشتار حاضر با روش كتابخانهاى، ضمن بررسى باورهاى دينى و آموزههاى اعتقادى جامعه شيعى آن روز، در پى اثبات اين مدعاست كه انديشه واقفه معاصر امام رضا (ع)، استمرار و نسخه تكامليافتهاى از انحراف نخستينى است كه در حاشيه دو اصل شيعى «امامت و مهدويت»، شكل گرفت و در مقاطع مختلف، ظهورى اقتضايى داشت.