در سال 907 هـ.ق شاهد یکی از مهم ترین حوادث تاریخی ایران اسلامی می باشیم. در این سال شاه اسماعیل به کمک مریدان خانقاه اردبیل و قبایل ترک آناتولی موفق به شکست الوند آق قویونلو و تصرف تبریز شد. فتح تبریز توسط اسماعیل، رسمیت تشیع در سراسر ایران را در پی داشت. چگونگی و نحوه ایجاد این تحول به عنوان اولین اقدام شاه اسماعیل، در منابع عصر صفوی شدیدا با آرایه های داستانی در هم آمیخته است؛ به گونه ای که پژوهشگران معاصر مخصوصا مستشرقین، با دستاویز قرار دادن این آرایه ها، رشد و گسترش تشیع در ایران را نتیجه اقدامات خشن شاه اسماعیل و عمال قزلباش اش نشان می دهند؛ در حالی که بررسی سیر تاریخی روند رشد و گسترش تشیع، نشان دهنده سیر تدریجی رشد و گسترش مذهب اهل بیت (ع) در ایران است.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
فتوحات اعراب موجب تغییر و تحول گستردهای در حیات مادی و معنوی ایرانیان، بهویژه دگرگونی در برخی مولفههای سازنده هویت ایرانی شد. پیامد این رویداد ازبینرفتن برخی عناصر سازنده هویت همچون سرزمین و دولت، و تغییر برخی عناصر مانند دین، در برابر قابلیتهای برتر دین جدید بود. در مواجهه با چنین وضعیتی فرهیختگان ایرانی کوشیدند به روشهای مختلف به هویت ایرانی در کنار اندیشههای اسلامی تداوم بخشند. ایشان در کنار توجه به تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، اندیشههای شیعی را در آثار خود منعکس کردند و درصدد پیوند زدن میان هویت ایرانی و تشیع برآمدند. اگرچه این تلاشها به علت استیلای معنوی دستگاه خلافت عباسی راه به جایی نبرد، ولیکن در دراز مدت با ایجاد تغییرات فرهنگی زمینه احیای مجدد ایران بر پایه آموزههای شیعی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی مطالعه انعکاس اندیشههای شیعه در منابع مختلف تاریخی و ادبی پیش از حملات مغول و بررسی تاثیر آن بر گسترش تشیع به عنوان یکی از مولفههای مهم هویت ایرانی است.