برداشت نادرست از آموزه ظهور یا بازگشت منجی موعود، نظر به جایگاه و اهمیت این آموزه در ادیان ابراهیمی، از جنبه های مختلف در طول تاریخ، نقش مهمی در پیدایش فرقه های متعددی در این ادیان داشته است. در اسلام، فرقه شیخیه و در مسیحیت فرقه مورمون ها از این دسته اند. در اسلام، پیروان شیخ احمد احسایی با ادعای کشف و شهود و طرح نظریه رکن رابع به عنوان نایب خاص امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، موجب جدایی فرقه شیخیه از بدنه اصلی تشیع شدند. در مسیحیت نیز جوزف اسمیت با ادعایی مشابه، یعنی ادعای تجربه مکاشفه و نیز دریافت مأموریتی اصلاح گرایانه، به منظور مقدمه چینی برای بازگشت عیسی مسیح، مورمونیسم را پایه گذاری کرد. نکته قابل توجه در خصوص این دو فرقه، شباهت نحوه پیدایش این دو فرقه است که در این مقاله بررسی خواهد شد.

منابع مشابه بیشتر ...

597766cfed9a3.JPG

مظاهر عالم هورقلیا در فلسفه اشراق و مکتب شیخیه

فریده محرمی

در تعریف لغوی واژه هورقلیا اگرچه آرای متنوعی در باب یونانی، سریانی و عبری بودن آن وجود دارد، می توان دقیق ترین تعریف را «خورکلپا» به معنای جسم خورشیدی دانست که ریشه در فرهنگ و زبان ایران باستان دارد. در جهان شناسی حکمت اشراق، عالم هورقلیا را می توان با عالم صور معلقه، اشباح مجرده، عالم مثال و عالم خیال منفصل یکی دانست. ضمن آن که در مکتب شیخیه، با توجه به رویکرد کلامی آن مکتب، عالم ملکوت نیز معادل هورقلیا آمده است. اگرچه تفاوت هایی در جهان شناسی این دو مکتب، به ویژه در تعداد مراتب هستی، دیده می شود، مظاهر عالم هورقلیا نزد هر دو جریان مشترک است. برخی از این مظاهر بیشتر صبغه معرفت شناختی دارند و برخی صبغه هستی شناختی. از دسته اول، می توان به مظهر خیال، خواب و رویا و وحی و الهام اشاره کرد و از دسته دوم، می توان جنبه هستی شناختی جن و شیاطین، آینه و اصوات و روایح مثالی را نام برد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

590b2b16a6988.jpg

مقایسه نقش موعودباوری در ایجاد فرقه های نو در اسلام و مسیحیت در دو قرن اخیر

مهراب صادق نیا, رضا کاظمی راد

آخرالزمان فصل مشترک میان همۀ ادیان به شمار می‌رود و در تعالیم تمامی ادیان بزرگ از دوره‌ای به نام آخرالزمان یاد شده است. از جمله ویژگی‌های مهم این دوره، ظهور منجی آخرالزمان است. آموزۀ ظهور موعود آخرالزمان به‌خصوص در دو دین اسلام و مسیحیت جایگاهی ویژه‌ای دارد. نظر به اهمیت این موضوع برای پیروان این ادیان و شوق و انتظار همیشگی آنان برای درک واقعۀ ظهور، همواره در طول تاریخ، افرادی از این رغبت عمومی سوء استفاده کرده و به نام منجی موعود به فرقه‌سازی دست زده‌اند. از این‌رو در طول دو سدۀ گذشته در هر دو دین اسلام و مسیحت، بسته به عوامل مختلف و البته با پیش‌فرض اعتقاد به ظهور منجی موعود، فرقه‌های گوناگونی شکل گرفته‌اند. نکتۀ درخور توجه در این مسئله، این است که عوامل و فاکتورهای مشترکی در دو دین مورد سوء استفادۀ رهبران فرقه‌ها قرار گرفته است که بعضا این فرقه‌ها را تحت عامل مشترکی قرار می‌دهد.در این نوشتار به بررسی عواملی می‌پردازیم که بر پایۀ ظهور منجی موعود، سبب پیدایش فرقه‌های متعدد در دو دین اسلام و مسیحیت شده‌اند؛ عواملی همچون طرح ادعای منجی موعود بودن، ادعای نیابت از جانب شخص منجی، تاریخ‌پنداری برای ظهور و نقش شرایط اجتماعی در ظهور موعود. بدین منظور به سراغ فرقه‌های شیخیه، بابیه، بهاییت، قادیانیه و جنبش مهدی سودانی در اسلام و سه فرقۀ ادونتیسم، مورمونیسم و شاهدان یهوه در مسیحیت رفته‌ایم.

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/امام مهدی(ع)
مقاله