سیاست و تلاشهای امیرالمؤمنین( درخصوص زنان، بعد از رحلت پیامبر( بیش از هر چیز معطوف به مهار دامنة خرابیهایی شد که در نتیجة انحراف از ساختار نظام اجتماعی ترسیم شده و مطلوب رسول خدا ( به وجود آمده بود؛ ساختاری که برای هر یک از اعضای جامعه انسانی- بر اساس نقشه جامعی که از قرآن وام گرفته بود- گاهی در قالب و اشکالی به ظاهرجزئی، همچون تأکید بر بازگشت مسلمانان به احکامی نظیر نکاح و ارث- آنگونه که پیامبر( تعیین کرده بود- و یا ایجاد میدان و عرصه و فرصت، به زنان در زمینههای علمی، اجتماعی و سیاسی تجلی میکرد و گاهی بر بازداشتن برخی زنان از فعالیتهای اجتماعی مذموم و مخرب خلاصه میشد. پس از رحلت پیامبر (، که عصر تأویل قرآن نامیده شده است، در این روند مشکلاتی به وجود آمد و جایگاه و منزلت اجتماعی زنان، سیری قهقرایی پیمود. مطالعه و آسیبشناسی پدیده مذکور و نقد و بررسی متون تاریخی و قرآنی، میزان موفقیت علی ( را در اجرای سیاست نبوی، در رویکرد به مقوله زنان در دوران قبل و بعد ازحکومتشان مشخص مینماید.
ازدواج ارتباط مشروع بین زن و مرد است و ریشه آن به آفرینش انسان باز میگردد و آثاری ماندگار بر زندگی آنان میگذارد. حفظ نسل بشر، سلامت فردی و اجتماعی، فراهمسازی زمینه کمال انسانی و... از ثمرههای ازدواج است. دین اسلام برای این مهم حد و مرز خاصی را مشخص نموده است که فراروی از این حد و مرز موجب از هم گسیختن شاکله خانوادهها و بینظمی در اجتماع خواهد شد. برخی زنان و مردان تا ابد بر هم حراماند؛ یعنی ازدواج آنان با یکدیگر ممنوع دانسته شده است. فقه امامیه و فقه زیدیه به عنوان دو فرقه مطرح در میان مذهب شیعه، در مورد این نوع حرمتها با هم اختلافات و اشتراکاتی دارند. حرمت ناشی از ارتباط نَسَبی (ارتباط ناشی از ازدواج شرعی، ارتباط غیرشرعی، نسب ناشی از تلقیح مصنوعی، طلاق نهم، ارتباط نامشروع با زن شوهردار، عملکرد شنیع و...) در فقه و حقوق شیعه وجود دارد که از مشترکات فقه امامیه و زیدیه است. از سوی دیگر حرمت ناشی از ارتباط سببی همچون مصاهرت، رضاع با رعایت شرایط خاص آن، لعان و ارتباط نامشروع جنسی از مسلمات فقه امامیه است که فقه زیدیه در این زمینه با فقه امامیه تفاوتهایی دارد. در این عرصه، حقوق مدنی ایران که برگرفته از فقه امامیه است، قدری با حقوق مدنی کشور یمن که تحت تاثیر فقه زیدیه میباشد، تفاوت دارد.
آل کیا حکومتی شیعی و محلی بود که در فاصله ی سده های هشتم تا دهم هجری قمری ، در نواحی واقع در شرق سفید رود موسوم به « بیه پیش » قدرت را به دست گرفت . فرمانروایان این حکومت جملگی از سادات بودند که نسب خود را به امام سجاد ( ع ) می رساندند . آنها دویست و پنج سال در نواحی شرقی سفید رود حکومت کردند . اساس حکومت آنها متکّی بر امور نظامی و زمینداری بود و حاکمان آل کیا در رأس قدرت نظامی و سیاسی قرار داشتند . در سال 1000 هجری قمری با حمله ی شاه عباس به قلمرو آنان و فرار خان احمد خان ( آخرین حاکم آل کیا ) به خارج از گیلان ، بساط حکومت کیایی برچیده شد . این نوشتار بر آن است تا سیاست مذهبی حاکمان کیایی و تأثیر آن در حفظ وحدت و انسجام قلمرو آنان را تبین نماید.
آل کیا حکومتی شیعی و محلی بود که در فاصله ی سده های هشتم تا دهم هجری قمری ، در نواحی واقع در شرق سفید رود موسوم به « بیه پیش » قدرت را به دست گرفت . فرمانروایان این حکومت جملگی از سادات بودند که نسب خود را به امام سجاد ( ع ) می رساندند . آنها دویست و پنج سال در نواحی شرقی سفید رود حکومت کردند . اساس حکومت آنها متکّی بر امور نظامی و زمینداری بود و حاکمان آل کیا در رأس قدرت نظامی و سیاسی قرار داشتند . در سال 1000 هجری قمری با حمله ی شاه عباس به قلمرو آنان و فرار خان احمد خان ( آخرین حاکم آل کیا ) به خارج از گیلان ، بساط حکومت کیایی برچیده شد . این نوشتار بر آن است تا سیاست مذهبی حاکمان کیایی و تأثیر آن در حفظ وحدت و انسجام قلمرو آنان را تبین نماید.