غیبت امام دوازدهم علیهالسلام، بهویژه آغاز غییبت کبری که از سال 329 ق آغاز شد، آغاز دوران دشواری در جامعه شیعی به لحاظ اعتقادی بود که شیعیان، با بحران بزرگی مواجه شده و به حیرتی عجیب گرفتار شدند. نوشتار حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پس از اشارهای کوتاه درباره غیبیت صغری و کبری و چگونگی آغاز غیبت کبری، به بررسی وضعیت اعتقادی شیعیان و حیرتی که آنان بدان گرفتار شدند پرداخته و علل آن را بررسی کرده و سپس، به نقش برجسته عالمان شیعه برای رفع این حیرت پرداخته است. بر اساس این تحقیق، در این دوران، سردرگمی گسترده و بحرانی فراگیر دامنگیر شیعیان بوده که شیعیان از بغداد تا اقصی نقاط خراسان، درگیر آن بوده و باعث پراکنده شدن شیعیان به فرقههای گوناگون شده بوده است. سه عامل طولانی شدن غیبت، اختناق و شدت تقیه، و شبههافکنی فرقههای دیگر بهویژه زیدیه و معتزله از مهمترین عوامل پیدایش این بحران بوده است. اما آنچه اهمیت بیشتری داشت، نقش عالمان شیعه در زدودن این بحران و حیرت، و روشنگری آنان در این جهت بود. آثار بسیاری در قرن چهارم و پنجم هجری از سوی بسیاری از بزرگان شیعه نگاشته شد که نشانه اهتمام آنان به رفع بحران از جامعه شیعه به حساب میآید.
"این غیبت همچنان ادامه دارد و تا آخر زمان نیز که حضرت مهدی(عج)با رجعت خود مجددا دعالت را روی زمین احیا کند به طول خواهد انجامید5. برخی قائل شدند که او در همان جوان سالی از دنیا رفته است؛برخی دیگر چنین پنداشتهاند که او در کهنسالی ررحلت کرده است و برخی دیگر اساسا وجود او را انکار کرده بر آن شدند که امام حسن عسکری(ع)اصلا فرزند پسری نداشته است و گروهی نیز از زنده بودن پسر امام یازدهم(ع)به عنوان مهدی غایب و رجعت او در آخر زمان دفاع کردهاند. در اینجا بیان دلایل امامیه برای غیبت امام خالی از فایده نخواهد بود،این دلایل را در چهار دسته میتوان بیان کرد: 1-حفظ جان امام دوازدهم(ع):در احادیثی که برخی از آنها به پیامبر(ص)منسوب است بر ضرورت غیبت حضرت قائم(عج)تاکید شده است،این احادیث دلیل این امر را در خطر بودن جان امام بیان کردهاند25. مجددا یادآور میشویم که به منظور به دست آوردن نگرشی منسجم و سازگار از باورهای امامیه نخستین،لازم است ضمن در نظر گرفتن عناصر مختلف و متفاوت این مکتب،کلیت آن را نیز لحاظ کنیم: 1-دلیل تاریخی:قائم(عج)برای گرفتن انتقام خون حسین(ع)رجعت خواهد کرد. دلیل سوم به نوعی مکمل دلیل دوم است؛به این معنا که دینهایی را که مهدی(عج)احیا میکند دیگر فقط شریعت ظاهری نیستند،بلکه همزمان از معانی و تعالیم باطنی نیز برخوردارند و این همان آگاهی تامی است که تمام انسانها(به واسطه امام) از اسرار وجود و اسرار دین خود به دست میآورند و بیشک در اینجاست که تعریف امام باقر(ع)از واژه«مهدی»قابل فهم خواهد بود:«مهدی[هدایت شده]از آن جهت مهدی نامیده شده که[انسان را]به تعلیم سری هدایت میکند»."