شیعه در طول تاریخ خود در اقلیت بوده و نتوانسته نقش خود را در تاریخ نویسی به ویژه در قرن های اولیه اسلامی نشان دهد. در بین تاریخ نگاران اولیه، مسعودی به تشیع معروف است، اما تحقیقات اثبات می کند که دلیلی بر تشیع او نیست و مسعودی شیعی نویسنده اثبات الوصیة با مسعودی مورخ تفاوت دارد. تاریخ نگار دیگر یعقوبی است. او چون با صراحت درباره آیه اکمال دین و انطباق آن بر حضرت علی (ع) سخن گفته، شیعی است. اما فقدان منابع شیعی در قرن های اولیه برای این است که حکومت ها معمولا حقایق مذکور در تاریخ نویسی شیعیان را برخلاف مصالح خود می دیدند و مانع تاریخ نویسی آنان می شدند. تاریخ نیز چون علمی جانبی و در مقایسه با فقه و حدیث، غیراصلی بود، عموم مردم به آن توجه نمی کردند. البته از قرن های اولیه، نام کتاب هایی در تاریخ شیعه در اخبار متفرقه یا در کتاب های رجالی بر جای مانده است. عمده تواریخ شیعی از قرن چهارم به وسیله شیخ مفید در کتاب هایی چون جمل، ارشاد و بعدها به وسیله طبرسی در اعلام الوری نوشته شد. در قرن های بعد کسانی چون مجلسی، بحارالانوار را تهیه کردند که وی خلأ تاریخی آن را با استفاده از نوشته های افراد نزدیک به شیعه چون ابن ابی الحدید و حتی کامل ابن اثیر و روایات مختلف تفسیری پر کرد. می توان گفت امکان تاریخی نویسی شیعی مطلق نیست، بلکه مقید، نسبی و مشروط به شمار می آید و شرط آن تتبع در منابع تفسیری، روایی و تاریخی و گرفتن تکمله تبیینی و تفصیلی از منابع شیعی است.

منابع مشابه بیشتر ...

6252ad451ef56.JPG

تشیع در عصر سلجوقی ؛ تهدیدهای فرارو و عوامل تداوم

حسن حسین زاده شانه چی

یکی از دوره‌های مهم و حساس تاریخ شیعه، عصر سلجوقی است که به‌سبب تغییر حاکمیت و جایگزین شدن دولت سنی‌مذهب به جای دولت شیعی آل‌بویه، وضعیت شیعیان دگرگون شد. تصور می‌شود با روی کار آمدن سلجوقیان ـ که پایبندی عمیقی به مذهب اهل‌سنت و خلافت عباسی داشتند ـ می‌بایست عرصه برای فعالیت شیعیان تنگ و آنان به حاشیه رانده شده باشند؛ اما برخلاف این تصور، در عصر سلجوقی بخصوص در نیمة دوم آن، مراکز شیعه‌نشین توسعه یافتند و نهادهای علمی و آموزشی و به‌تبع آنها فعالیت‌های علمی و پژوهشی، نه‌تنها دچار خلل و نقص نشدند، بلکه با عملکردی چشمگیر به کار خود ادامه دادند. در این مقاله به این مسئله پرداخته می‌شود که علل حفظ و تداوم تشیع و فعالیت‌های آن در این دوره چه بوده است؟ به نظر می‌رسد که عوامل اصلی در تداوم تشیع، اهتمام به توسعة علمی و آموزشی، پایبندی به اصول، توام با رعایت اعتدال و تقیه، و حضور در مناصب اجرایی و سیاسی بوده است که در نتیجه با از میان رفتن دولت مقتدر شیعه‌مذهب آل‌بویه، خللی در جامعۀ شیعه و رهبری علمی آن پدید نیامده است.