سرآغاز خیزش حسنیان برای به دست آوردن قدرت به دوره ی اموی باز می گردد، که با واکنش های متفاوت ارکان قدرت غیر رسمی جامعه همراه بود و طیفی متنوع از حامیان را برای مقابله با قدرت حاکم، گرد هم آورد. اگر چه پژوهشگران، ابعاد مختلف قیام های حسنیان را مورد واکاوی قرار داده اند، اما در مقاله ی حاضر، با رویکردی تحلیلی، دلائل حمایت یا همراهی برخی اصحاب مذاهب اسلامی؛ زیدیه، معتزله، مرجئه با نخستین قیام های حسنیان؛ از نسل حسن مثنی، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس بررسی انجام شده، نزدیکی برخی آراء حسنیان همچون اعتقاد به افضلیت علمی و وراثتی محمد و برادرش ابراهیم بر سایر مدعیان رهبری، لزوم قیام علیه حاکم جائر و برداشت معنای نجات بخشی از لقب «مهدی»، ویژگی هایی است که بیشترین تاثیر را در حمایت یا همراهی اصحاب مذاهبی همچون معتزله و مرجئه با نخستین قیام های سادات حسنی داشته است. ضمن آن که اعتقاد گروهی از خاندان اهل بیت از سادات حسینی به لزوم مبارزه ی مثبت با حاکمیت جائر، منجر به همگرایی حداکثری آنها با حسنیان، حضور در قیام های آنان و شکل گیری نهایی فرقه ی زیدیه شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
جریــان بنی الحســن یکی از شــاخه های مهــم زیدیه در میانة قرن دوم هجری اســت که تاثیــرات زیــادی در جامعة شــیعه داشــته و عمدتا جریــان تقابل با نظام اموی و ســپس عباســی را رهبــری میکردنــد. از آنجاکــه بنــی الحســن هیــچ گاه نتوانســتند حمایــت ائمه ؟ را دربارٔه اقدامات خود جلب کنند، نوعی تقابل و انکار را نسبت به ایشان در پیش گرفتند. علم ائمه ؟ به امور آینده که از طریق پیامبر اکرم ؟ به ایشــان رســیده بــود و دانش اختصاصی ایشــان در امر دین کــه از طریق امیرالمومنین ؟ و امامان پس از او در اختیار داشتند، مشروعیت بنی الحسن را با چالش جدی روبرو میکرد؛ ازاین رو سیاست انکار آموزٔه علم الهی ائمه ؟ به روشی پایدار و انحرافی عمیق در زیدیه و در قــرن دوم تبدیل شــد. این مقاله گزارشــی از ایــن جریان را در بازٔه زمانــی پرالتهاب نیمة اول قرن دوم ، عرضه میکند.
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
علما، اندیشمندان و بزرگان امامی مذهبی از ابتدای امر غیبت تاکنون ، با روش های مختلف به رفع شبهات و تثبیت نظریه ی وجود و غیبت امام عصر(عج ) پرداخته اند. در این میان چهار اثر الغیبه نعمانی ، کمالالدین صدوق ، ارشاد مفید و الغیبه طوسی که در اولین سده ی پس از آغاز غیبت کبری ، به رشـته ی تحریـر درآمـده انـد، در تثبیت این نظریه نقش بسزایی داشته اند. در پژوهش حاضر چگونگی کوشش برای تبدیل نظریه ی وجود و غیبت امام زمان (عج )، به تصوری اجتمـاعی بـا تکیـه بـر منابع یاد شده و با اسـتفاده از رویکـرد نظریـه ی تحلیـل گفتمـان و اصـطلاحات تخصصی نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه مورد بررسی قـرار گرفتـه اسـت . براسـاس بررسی انجام شده ، مولفان این آثار با جایگزین نمودن دال خالی غیبت بـه جـای دال مرکزی گفتمان تشیع امامی (ائمه ) و مفصل بندی وقته هایی حـول محـور ایـن دال ، پس از گذشت بیش از یک قرن به تدریج توانستند از نظریه ی وجود و غیبت دوازدهمین امام شیعیان امامی تصوری اجتماعی ایجاد کنند. در نتیجه به سهم خود در رفع بحران ایجاد شده در گفتمان تشیع امامی و باور امروز شـیعیان امـامی بـه غیبت دوازدهمین امام شان و شناخت آنان با شاخصه ی «منتظر» بودن ، تاثیرگـذار باشند.