سرزمین دوردست مغرب، از آغاز گسترش اسلام تا قرن چهارم قمری، پذیرای دولتهای اسلامی از جمله: ادریسیان (172ـ372ق)، خوارج بنیمدرار (155ـ352ق) و خوارج بنیرستم (160ـ296ق) بوده است. تقارن زمانی و همعصری میان دولتهای یادشده، به نزدیکی در روابط میان آنها انجامید. در خلال همعصری این دول، گونهای از مناسبات و رفتار سیاسی در دو بعد مسالمتآمیز و خشونتآمیز در حوزههای مذهبی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفت. نظر به اینکه دولت شیعی ادریسیان با دولتهای خوارج همعصر بود، رفتار سیاسی این دولت برای تشکیل حکومت و حفظ منافع آن، در فضا و مکانی که سابقه تشکیل دولت شیعی نبوده، تأمل برانگیز است. این پژوهش، سعی دارد تا عوامل مؤثر بر رفتار سیاسی دولت شیعی ادریسیان را با دولتهای خوارج بنیمدرار و بنیرستم، با روش تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل، بررسی نماید و در کنار آن، به پیامد رفتار سیاسی این دولت بپردازد. برای این منظور، در این پژوهش برای بازشناسی رفتار سیاسی ادریسیان، به مبحث قدرت و منافع حکومتها، بر اساس آرای نظری مکتب کثرتگرایان پرداخته میشود.
فیلسوف اسماعیلی،حجت العراقین،حمید الدین کرمانی(م.411 ق)در تکوین،و تکمیل آرای فلسفی اسماعیلیه و تشریح مبانی فکری-کلامی فاطمیان نقش مؤثری بر عهده داشت.طرح مجدد تئوری امامت ائمه فاطمی و پیوند جایگاه علوی و تجسم مراتب دنیوی امام با مراتب خلقت و هستی،از شاخصههای بارز تفکرات علمی اوست.دغدغه این پژوهش،پاسخ به این پرسش اساسی است که سازوکار حمید الدین در تئوریزه کردن مفهوم امامت و بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه کداماند؟فرضیه مرکبی که در پاسخ به این دو پرسش مطرح است آنکه:حمید الدین با ارائه طرحوارهای تلفیقی و تطبیقی(علوی و سفلی) که رویکردی تأویلی،اساسی عقلانی و ماهیتی فلسفی داشت،به بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه پرداخت و طرح سازمانیافته مبانی کلامی اسماعیلیه را با محوریت امام فاطمی ارائه داد.