شیوه و روش خاورشناسان در برخورد با مولفه ها و بنیادهای اعتقادی شیعه به دو دسته تقسیم می شود: الف) روش تاریخی گری: در این روش، سعی می گردد تا مولفه های اعتقادی تشیع، بر اساس ریشه ها و تحولات تاریخی بررسی شود.این مولفه ها، مانند امامت، مهدویت و... در بستری از حوداث و جریانات تاریخی به وقوع پیوسته است. از اوایل قرن بیستم، شیوه غالب خاورشناسانی هم چون فان فلوتن، دار مستتر و گلدزیهر، چنین بوده و هنوز هم در بین خاورشناسان چنین تفکری وجود دارد. ب) روش پدیدار شناسانه: این روش به بیان و توصیف آموزه های شیعه می پردازد و در صدد است تا بیان کند که آموزه هایی چون امامت در درون نظام و سیستم اعتقادی و فکری تشیع چه کارکرد و نقشی دارد. خاورشناسانی چون هانری کربن آنه ماری شیمل و همیلتون گیب، در برخورد با مولفه های اعتقادی اسلام و شیعه، کم و بیش چنین روشی را در پیش گرفته اند. مقاله حاضر، این دو شیوه،و انتقادات وارده بر شیوه تاریخی گری را نقد و بررسی می کند.

منابع مشابه بیشتر ...

5e370596e47f4.JPG

واکاوی نقادانه روش خاورشناسان در فهم احادیث در باره آموزه‏ امامت (مطالعه موردی کتاب: راهنمای ربانی در تشیع نخستین)

محمدتقی دیاری بیدگلی, مهیار خانی مقدم

پژوهش حاضر با روش توصيفي- تحليلي و با هدف تاملي در روش خاورشناسان در فهم احاديث در حوزه امامت، به واكاوي نقادانه كتاب راهنماي رباني در تشيع نخستين از محمد علي اميرمعزي، استاد كرسي شيعه شناسي در دانشگاه سوربن فرانسه مي‏پردازد. نتايج پژوهش بيان گر آن است كه با وجود نقاط قوت در روش اميرمعزي، مانند استفاده از منابع معتبر و متقدم مرتبط، دقت در تطور معنايي اصطلاحات و تلاش براي تبيين سازمان يافته از مفهوم امام، برخي از آسيب‏ها مانند عدم دقت در استناددهي به منابع، استفاده ناصحيح از اصل تقيه در توجيه برخي از احاديث، عدم تشكيل خانواده حديث و معنايابي بدون استناد براي مفردات حديثي، در روش وي قابل مشاهده بوده كه منتج به ارائه برخي از آموزه‏هاي موهوم در باره آموزه امامت و ويژگي‏هاي امام گرديده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

6260f795ea649.JPG

نقش بربرهای کتامه در تأسیس و تضعیف دولت فاطمیان

محمد علی چلونگر

فاطمیان (297-567 ق) خلفای شیعی بودند که پس از دوره‎ای فعالیت‌های تشکیلاتی مخفی توسط سازمان دعوت اسماعیلیان و با استفاده از ظرفیت‎های موجود در میان قبایل بربر شمال افریقا، دولتی تشکیل دادند و با فتح مصر و بنای شهر قاهره، چشم‌انداز خود را در پیشروی و فتح شرق اسلامی آشکار کردند و به رقابت با خلافت عباسیان پرداختند. این اقلیت شیعی، توانستند بیش از دو و نیم قرن بر جغرافیای گسترده‌ای از سرزمین‎های اسلامی با ساکنان سنی و اهل ذمه حکمرانی کنند و در برخی دوره‎ها مانند دوره اول خلافت در مصر، اقتدار و محبوبیت بالایی نیز داشتند. می‎دانیم موفقیت‎های دولت فاطمیان در کنترل و اداره مملکت، حاصل رویکرد و سیاست‎های اجتماعی بود. یکی از سیاست‌های اجتماعی فاطمیان، تعامل آن‌ها با قبایل و استفاده از ظرفیت قبیله‌ای مغرب و مصر بود. قبیله بربر کتامه در دوره دعوت و تأسیس دولت، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین یار و حامی فاطمیان بودند. سؤال اصلی مقاله این است که نقش این قبیله در تأسیس دولت و برآیند فعالیت این قبیله در دولت در مصر چه بود. دستاورد تحقیق این است که قبیله کتامه در دوره دعوت به ویژه از زمان حضور ابوعبدالله شیعی در مغرب، اصلی‌ترین حامی و ستون فقرات دولت فاطمیان بودند. این نقش در تمام دوره مغرب و سال‌های اولیه خلافت مصر استمرار داشت تا این‌که در دوره العزیز با ورود قبایل دیگر به ویژه مشارقه تضعیف شد و پس از ورود بدرالجمالی به قاهره از بین رفت و قبیله کتامه مانند مردم عادی شدند.

تاریخ/دولت های شیعی/شمال افریقا/فاطمیان
مقاله
5c29eaa5d2cfd.JPG

طریقت های صوفیه عاملی همگرایی کردها به تشیع در کردستان از سال 907 تا 1400 ق

محمد علی چلونگر

مظاهر مشترک میان طریقت های صوفیه و تشیع در کردستان، یکی از عوامل تاثیرگذار در گرایش طوایفی از کردها در چند قرن اخیر به پذیرش مذهب تشیع بود؛ زیرا در زیر سلطه دامنگیر آداب و مناسک طریقتی بر کردستان، نمادها و مظاهر بسیاری از عقاید شیعی در میان کردها رواج یافت و تبعیت مردم کرد از مذهب امام شافعی را تا حد تکفف در نماز، کیفیت انجام وضو و ادای اذان تنزل داده بود. کردهای پیرو طریقت های صوفیه در موضوع توسل، زیارت قبور، تبعیت از شیخ طریقت و غیره به مانند شیعیان عمل می کردند و در فضای چنین اعتقادی اختلاف چندانی با شیعیان احساس نمی کردند. بنابراین طریقت های نقشبندی، قادری، نعمت اللهی و جلالی شایع در سراسر مناطق کردنشین، زمینه ورود افکار و عقاید شیعی به کردستان را فراهم کردند و در قالب افکار و عقاید صوفیه، مروج عقاید شیعی در میان کردها بودند. همگرایی و نزدیکی عقاید طریقت و تشیع، نزدیکی هرچه بیشتر طوایفی از کردها به مذهب تشیع را فراهم نمود و رشد تشیع در میان طوایفی از کردها - بخصوص کردهای نواحی جنوب کردستان - را بدنبال داشت. اما سقوط دامنه عقاید طریقت در کردستان که با سرعت از اواخر دوران پهلوی شروع و در دوران انقلاب اسلامی تمامی کردستان را در بر گرفت، به جدایی مرزهای تشیع و تسنن و افتراق آن ها در نواحی کردنشین انجامید. این که آیا ﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺑﺮای رﺷﺪ ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ؟ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﻣﺸﺘﺮک ﻃﺮﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ و ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟ و ﯾﺎ ﻣﺤﻮ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻃﺮﯾﻘﺘﯽ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ در ﭼﻨﺪ دﻫﻪ اﺧﯿﺮ، در روﻧﺪ واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺮدم ﮐﺮد از ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺷﯿﻌﯽ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ؟ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺳﺆالﻫﺎﯾﺎﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶاﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﻨﺎد ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮاﯾﻦ ﻣﺨﺘﻠﻒ اوﺿﺎع ﮐﺮدﺳﺘﺎن، در ﭘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آنﻫﺎ هستیم.

جغرافیا/آسیا/ایران
مقاله