در قرآن و سنت جایگاه ویژه و منحصربه فردی به اهل بیت (ع) داده شده است. توجه به این جایگاه اقتضا می کرد که این خاندان پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) سکاندار دستگاه حکومتی مسلمانان شوند و در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی جامعه اسلامی رهبری بلا منازع را برعهده گیرند. پس از گذشت نیم قرن از واقعه سقیفه بنی ساعده، ماجرای خونین کربلا به وقوع پیوست و بر عترت پیامبر آن رفت که رفت و حتی طرح فضائل آنان ممنوع و خطرآفرین شد. امیر المومنین علی (ع) با شناخت عمیق از مقوله چگونگی گفتمان با اهل بیت (ع) در عصر خود و آینده به طرح مبانی نظری مربوط به عترت پیامبر (ص) و آثار گسترده آنان در حیات بشری و به خصوص جامعه اسلامی پرداخت. در این مقاله با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی شیوه پرداختن امام به این مسئله مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش آن حضرت برای بیدار کردن وجدان های خفته در قبال وظیفه ای که در برابر این هدایتگران الهی داشت، بررسی می شود و سرانجام، اثر گذاری ارشادات امام در بخشی از جامعه با وجود موانع بسیار، و صفات محبان اهل بیت (ع) در کنار صفات مخالفان آنان طرح می گردد.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
گسترش فتوحات مسلمانان در سرزمینهای خارج از عربستان پس از رحلت پیامبر(ص) مسئله جدیدی به نام نومسلمانان غیرعرب در جامعه اسلامی پدید آورد.عصبیت خونی و قبیلهای که برآمده از بنمایههای جامعه عربی بود، با آموزههای پیامبر(ص) تضعیف شد؛ اما پس از رحلت ایشان، با برپایی خلافت قبیلهای برمبنای «الائمه من قریش» و تقسیم بیتالمال بر اساس نسب و قبیله، دوباره احیا شد و با حمایت اولیای امور و تمایل اعراب و ظهور اشرافیت جدید تشدید شد.این عصبیت باعث بروز تفاخرات قومی در جامعه با تکیه بر عربیت و تحقیر ملل مفتوحه با عنوان عجم و موالی و عبید شد و به اهمال در رعایت حقوق انسانی- اسلامی انجامید.با خلافت علیابن طالب و اتخاذ رفتارهای اجتماعی- سیاسی برمبنای سنتهای نبوی و در راس آن اهتمام در جهت عدالت اجتماعی و تحقق حقوق انسانی و اسلامی و تکیه بر توازن و اهتمام به رفع مظالم، گفتمان دیگری در عرصه رفتار اجتماعی – سیاسی حکومت اسلامی نسبت به موالی گشوده شد.این پژوهش با اتخاذ رویکرد تحلیلی- تاریخی بر مبنای شناخت علل و عوامل و مبانی در پیش گرفتن چنین رفتاری از سوی علی (ع)، درصدد است به تغییر وضعیت موالی در مقایسه با عصر خلفای پیشین بپردازد و نشان دهد که علی(ع) در دوره کوتاه خلافتش برای دگرگونی سنتهای ناصواب درباره غیرعرب و موالی چه اقداماتی انجام داد.این پژوهش علاوه بر آگاهیبخشی تاریخی در تبیین رفتار اجتماعی و سیاسی امام با غیرعرب و موالی، در تغییر نگرش ما نسبت به رعایت حقوق انسانی و اجتماعی انسانها و اقلیتها نیز موثر است.
مردم کوفه در طول خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) نقش مهمی در تاریخ خلافت اسلامی ایفا نمودند. مسئلة اساسی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است شناخت دلایل حمایت اهل کوفه از امام(ع) در برهههایی از خلافت وی و بررسی عوامل تداوم نیافتن آن توسّط گروههایی از مردم این شهر است. سؤالات پژوهش عبارتند از: 1- تداوم نیافتن حمایت از امام(ع)، ریشه در چه عواملی داشت؟ 2- آیا عدالت امام با مناسبات اجتماعی – اقتصادی موجود، هماهنگی داشت؟ 3- نقش رهبران شیعه و متقابلاً اشراف کوفه در روابط اهل کوفه با امام چه بود؟ مدّعای اساسی مقاله در این نکته است که تداوم نظام اجتماعی جاهلی قبایل، تکیه بر رهبری اشراف، بیتوجهی به ولایت و رهبری امام و نبود انسجام لازم در شهر کوفه، در نهایت موجب شد تا تلاشهای امیرالمؤمنین و یارانش در کوفه با مشکلات متعدّدی مواجه شود و این روند، منتهی به شهادت امام شود.