شهر قم از جمله شهرهای معتبر پیش از اسلام بوده است که در دوران حکومت ساسانیان جزو قلمروی آنان محسوب می گردید. با ظهور دین مبین اسلام، این شهر در سال 23 ه.ق توسط سپاه ابوموسی اشعری فتح شد، لیکن اهالی آن با پرداخت جزیه به آیین زرتشت باقی ماندند. در واپسین سال های سده نخست هجری قمری و در دوران حکومت ولید بن عبدالملک اموی (سال 94ه.ق) گروهی از اعراب شیعه مذهب اشعری کوفه که مورد غضب حجاج بن یوسف ثقفی، والی خلیفه بر حکومت عراقین قرار گرفته بودند، به ناحیه قم مهاجرت نمودند. پژوهش حاضر با استناد به شواهد تاریخی و باستان شناختی کوششی در شناخت جایگاه شیعیان مهاجر کوفه در گسترش مذهب تشیع در منطقه ایران مرکزی و بویژه ناحیه قم است. در حقیقت ساکنان قم به واسطه نزول اعراب شیعه مذهب اشعری از همان آغاز، اسلام را با آیین تشیع پذیرفتند. طایفه مزبور پس از اندک زمانی بر ساکنان بومی شهر تسلط یافتند و در ادامه از هیچ کوششی در جهت گسترش آیین تشیع در منطقه و همچنین آبادانی قم دریغ ننمودند. از طرف دیگر، در آغاز سده سوم ه.ق با رحلت حضرت معصومه(س) در شهر قم و تدفین ایشان در این مکان، بر اهمیت مذهبی این شهر افزوده گردید و از آن پس این شهر به یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان تشیع تبدیل گردید.
ابنسعد بهعنوان یکی از صاحبان منابع کهن که گزارشهایش در آثار پسینی فراوان بازنگارش شدهاند، بر آن است که اعتماد به کوفیان سبب تصمیم امام حسین علیه السلام بر عدم بیعت با یزید و خروج بوده و حاکمیت اموی با امام سر ستیز نداشته است. چیدمان سلسلهای وی از گزارشهای منعکنندگان آن جناب از قیام نیز القاگر تعجیل حضرت است. بههدف واکاوی تاریخی این دیدگاه، استقرای دادههای دیرین نگاشتهها در وقایع نهضت امام حسین علیه السلام و تطبیقدهی آنها با گزارشهای ابنسعد، شیوهای است که در روش این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهند که نمیتوان تصمیم امام بر عدم بیعت و خروج از مدینه را متکی به پشتوانۀ یاری کوفیان دانست؛ چنانکه تقصیر نداشتن حکمرانان اموی در این امر، ادعایی است که شواهد نقض فراوان دارد. همچنین نحوۀ اخبار ابنسعد در موضوع ممانعتکنندگان نیز با چالشهایی از جمله هیمنهسازی در ممانعت، انحصار نقل بدون تایید با دادههای دیگر منابع کهن و عدم تفکیک بازۀ زمانی گزارشها مواجه است.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.