گسترش شيخيه در کرمان، متاثر از عوامل متعددي بود که اين پژوهش در پي بررسي آن عوامل و عملکرد شيخيه در اين شهر است. بررسي داده هاي تاريخي بر اساس روش تحليلي در تحقيق تاريخي نشان مي دهد که عوامل چندي با دامنه تاثيرگذاري متفاوت در اين جريان تاثير داشته اند: آشفتگي اوضاع اجتماعي - فرهنگي و از آن جمله وضعيت عقيدتي و فکري در کرمان، نبود حوزه علمي و فقاهتي قوي در اين شهر، همسايگي ولايت کرمان به يزد که اقامتگاه شيخ احمد احسايي بود، دلبستگي حکمران کرمان، ابراهيم خان ظهيرالدوله به علمايي چون به شيخ احسايي، گروش پسر او حاج محمد کريم خان به شيخ تا آنجا که از سيدکاظم رشتي، دومين رهبر شيخيه، اجازه نامه دريافت کرد، و ... از عوامل مهم گسترش شيخيه در کرمان است. استفاده حاج محمد کريم خان از پشتوانه هاي مادي و معنوي در کرمان و کوشش وي و جانشينانش در برگزاري مجالس وعظ، سخنراني در مسجد و تدريس در مدرسه ابراهيميه و تاليف کتب و رسائل مستقل درباره فقه و کلام شيخي به انسجام عقيدتي و اجتماعي اين فرقه مذهبي کمک فراواني کردند.
بارزترین تجلیگاه معنویت و هویت متعالی انسانی را میتوان در لایههای پنهانی هنر قدسی[1] و اوج شکوفایی هنر معماری مقدس اسلامی را میتوان در ساخت مساجد جستوجو کرد. در این بین، به نظر میرسد مساجدی که در دوران طلایی قدرت معنوی، مالی و سیاسی شیعیان در این سرزمین شکل گرفتهاند، واجد هویت معنوی ویژهای هستند. با تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری و اعلام تشیع اثناعشری به عنوان مذهب رسمی، ایران بعد از قرنها، هویت ملی و سیاسی خود را بازیافت. از اینرو مذهب تشیع، بهتدریج در روح و جان ایرانیان نفوذ کرد و روح هنرمندان و معماران ایرانی به تشیع روشن گردید؛ لذا به آفرینش فضاهایی دست زدند که از روح و ماهیت تشیع سرشار بود. معماری مسجد به عنوان محمل بروز چنین عقایدی، از ظرایفی در طراحی برخوردار گشت که در دوره صفویه و پس از آن قاجار، به نهایت تکامل خویش دست یافت. در دوره قاجاریه، شیوه جدیدی در معماری ایجاد شد و معماران این زمان نیز دنبالهرو معماران صفویه بودند. در این پژوهش، سعی شده تا با مقایسه معماری دوره صفویه و یک دوره بعد از آن (قاجاریه)، به بررسی اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران و نوآوریهایی پرداخته شود که از نظر فضا در این دوران به وجود آمده است؛ هرچند به نظر میرسد، معماری دوره قاجار، قوت لازم خلق یک معماری جدید را نداشته است. از این رو در این پژوهش، دو شاهکار هنر و معماری اسلامی و شیعی این سرزمین، یعنی مسجد امام خمینی اصفهان و مسجد شهید مطهری تهران، با بازشناخت اصول قدسی حاکم بر طراحی مساجد شیعی بررسی تطبیقی شده است. بر اساس نتایج تحقیق، میتوان تفاوت و به نوعی تکامل دوران صفویه تا قاجاریه را در عواملی چون طرح، فضا، نقوش جملات بهکار رفته در کتیبهها، رنگهای استفادهشده در تزیینات و منارهها جستوجو کرد.
مسأله وقف، یکی از عرصههای تاریخ کردستان است که نقش زنان شیعی در آن بسیار پررنگ بوده و کمتر به آن توجه شده است. در این خصوص، جایگاه تاریخی زنان واقف بیجار از دوره صفویه به بعد، بالاتر از دیگر مناطق استان یادشده است. این مقاله، ضمن بررسی این موضوع، به چگونگی رقبات وقفی و مشارکت زنان شیعی این منطقه میپردازد. روش پژوهش، ترکیبی از مطالعه میدانی، اسنادی و کتابخانهای است که تأکید عمده بر روش اسنادی بوده و نگارندگان به صورت تحقیق گروهی به این مسأله پرداختهاند. سؤال این است که در تنوع مذهبی کردستان، زنان واقف شهر بیجار چه کسانی بودند و موقوفات آنها دارای چه ویژگیها و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی است؟ هدف اصلی، کاوش در اسناد وقفی و مشخص کردن سهم زنان شیعی و کاربرد رقبات وقفی آنها در شهرستان بیجار به عنوان یکی از مناطق تاریخی استان کردستان است.
با ظهور و تثبیت مسلک نو ظهور شیخیه در کرمان، از آنجا که موسس و دیگر رهبران این طریقه با دولت قاجاری ارتباط خویشاوندی داشتد لذا بر اقتدار محلی آنان در عرصه سیاست در این شهر افزوده شد. خاندان ابراهیمی شیخی مذهب تنها به عنوان یک گروه مذهبی در کرمان به شمار نمی آمدند بلکه به سبب نفوذی که در بین حکام قاجاری داشتند با حضور خود در تشکیلات اداری و در اختیار گرفتن برخی مناصب حکومتی کرمان، بر تحولات سیاسی آنجا تاثیر گذاردند. از این رو هر یک از پادشاهان و حکام قاجاری به فراخور علاقه مذهبی و موقعیت شان و برای حفظ توازن وجلوگیری از اختلافات بین گروه های مذهبی موجود «شیخیه و متشرعه» در کرمان سیاست های مذهبی متفاوتی را در برابر خاندان شیخی مذهب ابراهیمی در پیش گرفتند. در دوره زمامداری مظفرالدین شاه به سبب گرایش های این شاه قاجاری به شیخیه، اختلافات مذهبی و عقیدتی بین دو گروه شیخیه و متشرعه در کرمان به اوج رسید آن چنان که روابط بین این دو گروه شیخی و متشرعه به نزاع عقیدتی مبدل گردید. این موضوع چنان اهمیتی داشت که خود یکی از اسباب ظهور انقلاب مشروطه به شمار می رود.
ایران عصر قاجار شاهد ظهور فرقه جدیدی در مذهب تشیع به نام شیخیه شد. این فرقه پس از مرگ دومین رهبر آن، سیدکاظم رشتی، دچار انشعابات درون گروهی شد؛ آن چنان که هر یک از شاگردان او براساس اجتهاد خود، به بسط آرا و دیدگاه های دو رهبر نخست و ترویج شیخی گری پرداختند. یکی از آنان حاج محمد کریم خان کرمانی بود که با شرح یکی از اصول اعتقادی شیخیه، یعنی رکن رابع، شاخه مستقلیِ از شیخیه، یعنی شیخیه کرمان را به وجود اورد. پس از مرگ او، شیخیه کرمان با بحران جانشینی مواجه شد و به ترتیب دو پسر او، حاج محمد رحیم خان و حاج محمدخان، هر یک مدتی زعامتِ شیخیه کرمان را عهده دار شدند و بدین ترتیب دو شاخه دیگر از شیخیه کرمان به وجود آمد. همچنین حاج محمدخان، سومین رهبر شیخیه کرمان، پس از رسیدن به قدرت به ترویج رکن رابع و فروعات آن پرداخت. این موضوع حساسیت و خشم علمایِ شیخی شهرهای دیگر را برانگیخت و زمینه های جدایی آنان را از شیخیه کرمان فراهم آورد. از این رو بار دیگر شیخیه کرمان با انشعابات داخلی مواجه شد؛ اما حاج محمدخان با تألیف کتاب ها و رسائل مستقل و پاسخ به شبهات آنان کاملاً این فرقه را از دیگر شاخه های شیخی جدا کرد.