در سالهای اخیر واژه «هلال شیعی» از سوی عبدالله دوم پادشاه اردن، مطرح شد که در خلال آن خطر قدرت گرفتن شیعیان را در منطقه مطرح کرد. به عقیده آنها جمهوری اسلامی ایران میتواند، با اعمال نفوذ طبیعی در میان شیعیان عراق، تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه را هدایت کرده و موازنه قدرت را به نفع شیعیان و علیه منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد. این مقاله بر آن است تا به سؤالهای زیر پاسخ دهد:1. مقصود از شیعه چه فرقهای است؟ 2. نقش هلال شیعی در ژئوپلیتیک خاورمیانه چیست؟ 3. منظور از هلال شیعی، هلال جغرافیایی است یا سیاسی؟ 4. آیا هدف از هلال شیعی، ایران هراسی است؟ 5. دغدغههای استراتژیک آمریکا درباره مؤلفه تشیع در خاورمیانه چیست؟ 6. آیا هلال شیعی شکل گرفته است؟
قدمت اختلافات شیعه و سنی در عراق و رقابت های مذهبی میان دو مذهب که گاه به نبردهای خونین نیز منجر می شده است به سال های بسیار دور بازمی گردد. در دوره حاکمیت عثمانی بر عراق و ظهور قدرت صفوی در مرزهای شرقی این سرزمین اختلافات مزبور وارد مرحله جدیدی شد و علاوه بر ماهیت مذهبی، ماهیت سیاسی نیز به خود گرفت. با ورود به قرن نوزدهم و ارتقای روابط دولت ها در چارچوب دیپلماتیک و پایبندی آنها به حفظ حقوق اقلیت های درون حاکمیت دایره آزادی فعالیت های مذهبی شیعیان در سرزمین های درون عثمانی از جمله عراق نیز وسعت یافت. با اینحال رقابت ها و کشمکش های فرقه ای شیعه سنی میان مردم همچنان باقی ماند و در مقاطعی منجر به دخالت های سیاسی نظامی دولتین برای حل بحران شد. موقعیت ژئوپلتیکی عراق و ویژگی های فرهنگی-جمعیتی این بخش از امپراطوری عثمانی، تعاملات شیعه و سنی را در عراق با پیچیدگی های خاصی همراه می کرد و بر ماهیت سیاسی آن بیش از پیش می افزود. این مقاله به مطالعه منازعات شیعه-سنی در عتبات عالیات و بررسی عوامل دخیل در بروز این منازعات و نیز چگونگی تأثیر آن در مناسبات سیاسی ایران و عثمانی طی قرن نوزدهم می پردازد.
از آنجا که برخی از شاعران شیعه، با ایستادگی در برابر ستم خلفای جور و مخالفان مکتب تشیع، با تعهد و اخلاص از حریم شیعه و مبانی فکری آن دفاع کردند، همیشه در معرض آسیبها و انواع تهمتها قرار گرفتند و برخی مخالفان مکتب تشیع، تحت تأثیر عوامل غیرادبی چون غرضورزی، تعصبات مذهبی، گرایشهای سیاسی و... به سیاهنمایی چهره شاعران برجسته شیعه پرداخته، تصویری غیرواقعی از آنان ارائه دادند، تا جایی که شاعران متعهدی چون مهیار دیلمی، کمیت بن زید، سید حمیری، کثیّر عزه و... را با آوردن دلایلی غیرواقعی، رافضی و هنجارگریز جلوه داده و به فساد و تباهی متهم نمودهاند. از سوی دیگر، اتهاماتی چون عدم پایبندی و خلوص نیت به تشیع، وابستگی به درباریان، بیعقلی و حماقت و... به آنان نسبت داده شده است.