در مقاله حاضر نخست گزارشی جامع از دیدگاه ملاصدرا پیرامون مهدویت ارایه می شود. سپس موضع وی در این باب با مواضع برخی از متکلمان و فیلسوفان سلف او مورد مقایسه قرار خواهد گرفت. برای نیل به این دو مقصود پیش از هر چیز، از آن جا که وی میان نبوت و امامت، تفاوت اساسی قایل نیست، نظریه او پیرامون نبوت، خصایص نبی و کیفیت دریافت وحی و الهام و به مقتضای بحث، مطالبی در باب ولایت و ختم نبوت ذکر می شود. پس از تمهید این مقدمات، نظریه او در باب امامت، فواید وجودی امام و نیز به جهت ارتباط وثیق میان قول به ضرورت وجود یک امام در هر زمان و قول به مهدویت، استدلال های ده گانه او بر اثبات وجوب وجود امام، به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و با بیان عقیده او پیرامون امام دوازدهم و غیبت آن امام، گزارش آرای وی در باب مهدویت به انجام خواهد رسید. در پایان هم به عنوان نتیجه بحث با بررسی استدلال های او بر اثبات وجوب وجود امام و مقایسه آن ها با استدلال های دیگر متفکران سلف او، جایگاه وی در تاریخ این مساله روشن خواهد شد.    

منابع مشابه بیشتر ...

6261147d3f4a0.JPG

بازخوانی و نقد دیدگاه‌های کلبرگ و مدرسی طباطبایی دربارۀ پیدایش تشیع دوازده‌امامی

حامد منتظری مقدم

در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاه‌های کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازده‌‌امامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاه‌ها و بیان کاستی‌ها و اشتباهات کمترشناخته‌شدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازده‌امامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در این‌باره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شده‌‌اند؛ چنان‌که هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیده‌اند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاه‌هایی ناهمگون و گاه متناقض داشته‌اند. افزون بر این، کلبرگ به هم‌پایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیم‌ها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخه‌های کهن یک روایت» و «بی‌دقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.

625ac5806ebbb.JPG

اقدامات امام کاظم علیه‌السلام در راستای اثبات امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت

شهربانو دلبری, حمیده عراقیان, اردشیر اسدبیگی

«امام کاظم» (علیه‌السلام) در ابتدای امامت، با چالش‌هایی روبه رو بوده اند که این چالش‌ها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیه‌السلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دست‌یافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» به‌عنوان ملاک تعیین‌شده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص می‌شود که امام کاظم (علیه‌السلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفاف‌سازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریان‌های انحرافی و فرقه‌های مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیه‌السلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یک‌سو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگ‌ترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خط‌مشی آگاهانه‌ای را بنیان‌گذاری نموده‌اند.