دریافت خبر و انتقال سریع آن به مرکز و تصمیم گیری درست و به هنگام، از اصول پای داری دولت ها به شمار می رود. این هدف موجب شده است که از روزگار باستان، سازِکارهای گوناگونی برای دست یابی به اخبار و انتقال آن فراهم آید. مانند چاپار، دیوان برید، اشراف و نظام یام به انگیزه خبریابی به هنگام و انتقال سریع آن. دیوان برید در این میان از کمال بیشتری در سنجش با دیگر سازکارها برخوردار بود که با سقوط بغداد، آن نیز بر افتاد. باری، اصل و ضرورت کسب و انتقال خبرها در دورههای بعدی به ویژه در دوره صفویه به اندازهای مهم بود که این دولت از روش های قرینه ای در این باره بهره می برد. جایگاه جهانی و مهم دولت صفوی در کنار دولت عثمانی و ازبک ها و وحدت و تمرکز حاکمیت صفوی در ایران، بر ضرورت و اهمیت کسب خبر و انتقالش در این دوره می افزود. هدف این پژوهش، بررسی پیشبینی ها و عمل کرد دولت صفوی درباره دست یابی و انتقال اخبار است. پرسش هایی که این پژوهش آنها را پاسخ میگوید، چنینند: اخبار و اطّلاعات قلمرو صفوی چگونه به دست می آمد و منتقل می شد؟ نظام خبریابی و خبررسانی دولت صفوی چگونه در ثبات و ضعف این دولت تأثیر میگذارد؟ بر پایه این پرسشها، این فرضیه آزموده می شود: «پراکندگی مسئولیت و نبود تشکیلات ثابت خبریابی و خبررسانی در این دوره، از عوامل بنیادینی به شمار میرفت که در روزگار ضعف دولت صفوی به انحطاط و سقوطش انجامید». داده های تاریخی پژوهش با اثبات این فرضیه، تصویری روشن از نظام خبریابی و خبررسانی این دوره مینُماید.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
بارزترین تجلیگاه معنویت و هویت متعالی انسانی را میتوان در لایههای پنهانی هنر قدسی[1] و اوج شکوفایی هنر معماری مقدس اسلامی را میتوان در ساخت مساجد جستوجو کرد. در این بین، به نظر میرسد مساجدی که در دوران طلایی قدرت معنوی، مالی و سیاسی شیعیان در این سرزمین شکل گرفتهاند، واجد هویت معنوی ویژهای هستند. با تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری و اعلام تشیع اثناعشری به عنوان مذهب رسمی، ایران بعد از قرنها، هویت ملی و سیاسی خود را بازیافت. از اینرو مذهب تشیع، بهتدریج در روح و جان ایرانیان نفوذ کرد و روح هنرمندان و معماران ایرانی به تشیع روشن گردید؛ لذا به آفرینش فضاهایی دست زدند که از روح و ماهیت تشیع سرشار بود. معماری مسجد به عنوان محمل بروز چنین عقایدی، از ظرایفی در طراحی برخوردار گشت که در دوره صفویه و پس از آن قاجار، به نهایت تکامل خویش دست یافت. در دوره قاجاریه، شیوه جدیدی در معماری ایجاد شد و معماران این زمان نیز دنبالهرو معماران صفویه بودند. در این پژوهش، سعی شده تا با مقایسه معماری دوره صفویه و یک دوره بعد از آن (قاجاریه)، به بررسی اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران و نوآوریهایی پرداخته شود که از نظر فضا در این دوران به وجود آمده است؛ هرچند به نظر میرسد، معماری دوره قاجار، قوت لازم خلق یک معماری جدید را نداشته است. از این رو در این پژوهش، دو شاهکار هنر و معماری اسلامی و شیعی این سرزمین، یعنی مسجد امام خمینی اصفهان و مسجد شهید مطهری تهران، با بازشناخت اصول قدسی حاکم بر طراحی مساجد شیعی بررسی تطبیقی شده است. بر اساس نتایج تحقیق، میتوان تفاوت و به نوعی تکامل دوران صفویه تا قاجاریه را در عواملی چون طرح، فضا، نقوش جملات بهکار رفته در کتیبهها، رنگهای استفادهشده در تزیینات و منارهها جستوجو کرد.
از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخهای عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنیعشر: اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه: در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شدهاند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقهای در تقسیم تاریخ به شمار میآیند. با توجه به حاکمیت اهلتسنن ـ دستکم به لحاظ کلامی و فقهی ـ در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود میآورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشهای در تاریخهای عمومی این عصر درآمد. نوشتار پیش رو میکوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقۀ جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخهای عمومی صفوی در زمینۀ روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه: در تاریخنگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورتبندی پیشین پیامبر ـ خلفای راشدین ـ ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ـ ائمه ـ خلفا، و با ارتقای هستیشناختی، به انبیاء ـ ائمه ـ ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ـ ائمه درآوردند.
سقوط دستگاه خلافت عباسی در سال 656 ه. ق برای بسیاری از مردم و نخبگان جهان اسلام و ایرانیان قابل تصور نبود. پایان این دوران طولانی خلافت ، ضربه سنگینی بود بر بسیاری از باور هایی که در جامعه رسوخ پیدا کرده بود. عکس العمل جامعه نیز از این مسائل متفاوت بود. در این میان، شکل گیری اندیشه هایی که ریشه در باورهای دینی و اعتقادی داشت و فرصت طلبی برخی چهره ها ، فضای جدیدی را ایجاد کرد که حاصل آن ، پیدایی فرقه های دینی شد که نقطه مشترک تمامی آن ها ،تاکید بر فرجام دین و بشریت داشت.این گرایش های جدیدتحت تاثیر اوضاع سیاسی ، اجتماعی و دینی حاکم بر جامعه هر روز تشدید می شد و در گوشه ای از ایران سربرمی آورد.حروفیه،نقشبندیه، نقطویه و مشعشعیان تنها نمونه هایی ازاین گروه ها بودند.تعدد اندیشه های مبتنی بر فرجام شناسی کیهانی ، تشدید تفکرهای انحرافی و تمرکز گریزی سیاسی نیز تنها بخشی از نتایج عملکرد این گروه ها بود. طرح مساله - این پژوهش با هدف بررسی موضوع شکل گیری فرقه های دینی ایران در آستانه تشکیل دوره صفوی بر پایه سوالات زیر بنیان گذاشته شده است: آموزه های دینی ناظر بر فرجام جهان چه تاثیری بر شکل گیری فرقه های دینی در آستانه تشکیل صفویه داشت؟ اوضاع سیاسی ، فرهنگی و دینی چه تاثیری در شکل گیری اندیشه های فرجام گرایانه در ایران در آستانه تشکیل صفویه داشت؟ آیا تشکیل دولت صفوی را می توان از نتایج گرایش های فرجام شناسی کیهانی شکل گرفته در آستانه تشکیل این دولت دانست؟