توحید و مساله خداپرستی رکن اساسی دین مبین اسلام است؛ مسئله ای که تمام مسلمانان در اصل آن با هم هیچ اختلافی ندارند. اما مشکل، تعبیرات و تعریفات مختلفی است که بعضی از مذاهب از آن دارند؛ در این میان فرقه ای به نام وهابیت عقایدی را برای خود برگزیده که اساس این عقاید در توحید عبادی است. در این مقاله معنی توحید، شرک، توحید عبادی و معانی مختلف عبادت و اینکه در دین اسلام چه چیزی شرک است بررسی شده و منظور واقعی اسلام بدون هیچ نظر و برداشت شخصی و با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث نبی مکرم اسلام آورده شده تا به واسطه فهم صحیح شریعت نبوی به عبودیتی که منظور خداوند متعال است نائل شویم و اختلافات گذشته از بین برود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
در این مقاله برآنیم تا مسئله ایمان و اختیاری بودن آن را بررسی کنیم. مرد از اختیار آن است که انسان راه ها و گزینه های گوناگونی را پیش روی داشته باشد و با بررسی و سنجش آنها راه یا گزینه مطلوب خود را برگزیند. بنابراین بررسی، تصمیم گیری و انتخاب سه عنصر اساسی اختیار محسوب می شوند. بر این اساس می توان گفت: که اشاعره ایمان را امری غیر اختیاری و آن را تفضل و عطای الهی می دانند. از نظر آنان ایمان لطف حق است و انسان تنها وظیفه دارد لطف و عطای حق را استجابت کند. اما امامیه بر خلاف اشعریان، بر اختیاری بودن ایمان تاکید و در دیدگاه خود به دلایل متعدد عقلی و نقلی استناد می کنند. از نظر امامیه هر فعل اختیاری دارای حداقل سه عنصر آگاهی و شناخت، میل و گرایش و قدرت و توانمندی است. آنها در هر موردی از سه عنصر، شواهدی از آیات و روایات را می آورند.
در این نوشتار، رابطه میان ایمان و معرفت در دو مکتب کلامی امامیه و اشاعره بررسی می شود. رابطه میان ایمان و معرفت با عنوان یک «مساله» ظاهرا برای اشعری ها مطرح نبوده است؛ اما چون آنها ایمان را حالتی نفسانی و عطای خدا می دانند، شاید بتوان نتیجه گرفت آنان ایمان را مقدم بر معرفت می دانند. البته دیدگاه متقدمان و متاخران اشاعره و تفاوت منظر آنها لازمه بحث از نسبت ایمان و معرفت است. امامیه بر این همانی ایمان و معرفت تاکید دارند. برخی از آنها بر این یکسانی به گونه ای اصرار می ورزند که تصدیق را مرادف شناخت و معرفت می شمارند و سبب کفر کافران را نه پیروی آنها از شیطان، بلکه عدم شناخت آنان از خدا و رسول می دانند. اگر معرفت، اصل ایمان و امری اکتسابی باشد ـ چنانکه برخی از امامیه چنین می اندیشند ـ پس ایمان، امری اکتسابی و مبتنی بر کوشش است.