غالب اهل سنّت، شیعه را طرفدار بداء به معنای ظهور بعد از خفاء (معنای لغوی) دانستهاند و در نتیجه معتقدند شیعه گستره علم الهی را نپذیرفته و ظهور پس از خفا را بر خداوند متعال جایز میداند. محققان شیعه از قدیمالایام به دفاع از عقیده بداء پرداخته، معتقدند عقیده به بداء حقیقتی قرآنی است که آیات و روایات فراوانی از شیعه و اهل سنّت بر آن دلالت دارد. اسناد بداء به معنای لغوی آن به خداوند متعال مورد انکار محققان شیعه و اهل سنّت میباشد؛ ولی در تفسیر معنای اصطلاحی بداء اختلافاتی وجود دارد. برخی بداء را همسان نسخ دانستهاند و تفاوت این دو را اعتباری میدانند و برخی دیگر تفاوت بداء و نسخ را در تفاوت حوزه این دو دانسته، حوزه نسخ را امور تشریعی و حوزه بداء را امور تکوینی میدانند و برخی نیز معتقدند نسخ و بداء از دو گونه متفاوتاند. نوشتار حاضر بر این است تا ضمن تبیین و تفسیر دیدگاههای گوناگون پیرامون حقیقت بداء، به بررسی حقیقت بداء از نگاه روایات شیعی پرداخته، در پایان به تبیین برخی از آثار اعتقاد به بداء بپردازد.
برخی مدعی هستند شیعیان سده های نخستین، رویکردی بشری به امامت داشته اند. یکی از عالمانی که با استناد به برخی عبارات متشابه، به عنوان نماینده قرائت بشری از امامت معرفی شده، ابن قبه رازی است؛ اما با بررسی آرای وی درباره ویژگی های امامان معلوم می شود ابن قبه امامان را دارای ویژگی های زیر می دانسته است: 1. وجوب طاعت، 2. حجیت، 3. منصوص و منصوب بودن از جانب خداوند، 4. علم الهی، 5. قدرت الهی (معجزه)، 6.عصمت. بنابراین هرگز نمی توان او را گواهی بر وجود عالمانی با قرائت بشری از امامت، معرفی کرد.
کتاب «نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه» در عین دارا بودن نکات مثبت و شایان تقدیر، دارای اشکالات و نکات قابل نقدی است که در این نوشتار، نمونههایی از آنها بررسی شده است؛ از جمله: نگرشی سطحی و روشنفکرمآبانه به تاریخ تشیع همراه با نوعی پیشداوری؛ برخی ادعاهای بدون دلیل و مدرک؛ ذکر برخی روایات شاذ و نادر در مقابل روایات مشهور، و احیانا ذکر سخنان مخالفان شیعه و دیدگاههای خلاف نظریة رایج شیعه. از دیگر اشکالات محتوایی این کتاب، تشکیک در وجود بعضی باورهای موجود شیعه در قرون اولیه ـ بهویژه قرن اول هجری ـ است. همچنین چنین وانمود شده که پیدایش تشیع منشای عرفی ـ و نه الهی ـ داشته است و اینگونه به ذهن میآید که اصولی همچون اعتقاد به نص، عصمت و تبرّی از دشمنان اهلبیت علیهم السلام دستکم در قرن اول نزد پیروان اهلبیت علیهم السلام مطرح نبوده است!