کتابت حدیث پس از صدور از معصوم(ع) و به دنبال آن تدوین در کتابهای قابل اعتماد، از عوامل مهم و موثر در حفظ حدیث و جاودانگی آن است. نگارش احادیث در شیعه و اهل سنتژ به استناد شواهد تاریخی، وضعیت یکسانی ندارد. نگارش احادیث نبوی - که در حال حاضر در منابع حدیثی اهل سنت تجسم یافته است - در سیر تدوین خود با موانع و محدودیتهای فراوان روبهرو شده و با فاصله زیاد از زمان صدور اولیه محقق گشت، حال آن که کتابت حدیث در شیعه و نسبت به روایات امامان معصوم(ع) از زمینههای مناسب و مساعد برخوردار گردید. این مقاله درصدد است تا با اتکا به شواهد تاریخی به بررسی این موضوع بپردازد.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
منقبت بهمعنای فعل کریمانه مورد اهتمام خاص قرآن و سنت است.با نگاهی گذرا به قرآن،محورهایی چون خویشاوندی با پیامبر(ص)،سبقت در اسلام و ایمان،هجرت،جهاد و فداکاری در راه شریعت همراه با داشتن بصیرت، مهمترین منقبتها به نظر میآیند.اهتمام خدا و رسول(ص)به مناقب،جهت الگوسازی برای انسانها بوده و در برخی مقاطع،توجه به مناقب سبب تحول در جامعه شده است.اخبار مناقب،بخش عمدهای از جوامع حدیثی را در بر گرفته و در میان این اخبار آنچه مربوط به عترت(ع)است از امتیازات ویژهای چون کثرت تعداد،محتوای برتر،انتشار و شهرت،صحت سند و نقل همگانی برخوردار بوده و این در حالی است که جریانات حاکم بر مسلمانان نوعا در جهت محو مناقب اهل بیت(ع)حرکت کردند.از طریق مطالعه در تاریخ صدر اسلام و تأمل در اقدامات تخریبی مرتبط با عترت(ع)و فضایل شان این نتیجه حاصل میشود که حفظ و انتشار مناقب اهل بیت(ع)در گذر تاریخ،جلوهای از حاکمیت ارادهء الهی در روشن ماندن مشعل هدایت است.